compensated

جمله های نمونه

1. compensated semiconductor
نیمه هادی متعادل

2. their enthusiasm compensated for the paucity of their numbers
اشتیاق آنان کمی تعداد آنها را جبران می کرد.

پیشنهاد کاربران

به معنای دریافت پول یا مزایای مالی در ازای انجام فعالیت یا کار است. به عبارت دیگر، فرد برای کار یا خدمتی که ارائه داده، دستمزد یا حقوق دریافت کرده است.
دگرگون ساز
تعدیل شده
جبران شده
تعدیل شده موازنه شده

بپرس