- She was a compassionate woman who never tired of caring for others.
[ترجمه گوگل] او زنی دلسوز بود که از مراقبت از دیگران خسته نمی شد [ترجمه ترگمان] او زنی دلسوز بود که هرگز از توجه دیگران خسته نمی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. we ought to be compassionate toward those who are less fortunate than we are
ما باید نسبت به کسانی که به خوشبختی ما نیستند مهربان باشیم.
2. in the name of god, the merciful, and the compassionate
به نام خداوند بخشنده و مهربان
3. My father was a deeply compassionate man.
[ترجمه هلیا] پدرم مرد بسیار دلسوزی بود
|
[ترجمه گوگل]پدرم مردی عمیقاً دلسوز بود [ترجمه ترگمان] پدرم آدم خیلی دلسوزانه ای بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I allowed him to go home on compassionate grounds .
[ترجمه گوگل]به دلایل دلسوزانه به او اجازه دادم به خانه برود [ترجمه ترگمان]به او اجازه دادم که به خانه خودش برود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These charities depend on the compassionate feelings and generosity of the general public.
[ترجمه گوگل]این خیریه ها به احساسات دلسوزانه و سخاوت عموم مردم بستگی دارد [ترجمه ترگمان]این موسسات خیریه به احساسات دلسوزانه و سخاوت عموم مردم بستگی دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One measure of a civilized and compassionate society is how well it treats its prison population.
[ترجمه احمد] یکی از نشانه های یک جامعه متمدن اینست که چگونه با زندانیان رفتار می کنند
|
[ترجمه گوگل]یکی از معیارهای یک جامعه متمدن و دلسوز این است که چگونه با جمعیت زندانی خود رفتار می کند [ترجمه ترگمان]یک معیار از جامعه متمدن و دلسوز این است که جمعیت زندان خود چقدر خوب رفتار می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She has a wise, compassionate face.
[ترجمه گوگل]او چهره ای عاقل و دلسوز دارد [ترجمه ترگمان]صورت مهربان و مهربان دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She's been given sick / compassionate / maternity leave.
[ترجمه گوگل]مرخصی استعلاجی / دلسوزانه / زایمان به او داده شده است [ترجمه ترگمان]او مرخصی استعلاجی \/ مرخصی زایمان به او داده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She was allowed compassionate leave from work to attend her father's funeral.
[ترجمه گوگل]به او اجازه مرخصی دلسوزانه از محل کار برای شرکت در مراسم تشییع جنازه پدرش داده شد [ترجمه ترگمان]به او اجازه دادند که از کار برای شرکت در مراسم تدفین پدرش رها شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She was granted compassionate leave to attend her father's funeral.
[ترجمه گوگل]به او مرخصی دلسوزانه داده شد تا در مراسم تشییع جنازه پدرش شرکت کند [ترجمه ترگمان]به او مرخصی compassionate دادند تا در مراسم تدفین پدرش شرکت کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She was a decent and compassionate woman: may she rest in peace.
[ترجمه گوگل]او زنی شایسته و دلسوز بود: در آرامش باشد [ترجمه ترگمان]او یک زن نجیب و دلسوز بود: ممکن است او در آرامش استراحت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. So what is a compassionate capitalist to think?
[ترجمه گوگل]پس سرمایه دار دلسوز چه فکری دارد؟ [ترجمه ترگمان]پس چه چیزی یک سرمایه دار دلسوز است که فکر می کند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Conservative leadership should show itself as compassionate and imaginative as well as tough where necessary.
[ترجمه گوگل]رهبری محافظه کار باید خود را دلسوز و تخیلی و همچنین در صورت لزوم سرسخت نشان دهد [ترجمه ترگمان]رهبری محافظه کار باید خود را به اندازه کافی دلسوز و خلاق نشان دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Still, compassionate capitalism demands that we continue to try.
[ترجمه گوگل]با این حال، سرمایه داری دلسوز می طلبد که ما به تلاش خود ادامه دهیم [ترجمه ترگمان]با این حال، سرمایه داری دلسوز درخواست می کند که ما به تلاش خود ادامه دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A nation that does not demonstrate compassionate concern for the least blessed among its population has no heart.
[ترجمه گوگل]ملتی که دلسوزانه نسبت به کمترین نعمت در میان جمعیت خود ابراز نگرانی نمی کند، دل ندارد [ترجمه ترگمان]ملتی که نسبت به مردم خود کم ترین نگرانی را نشان نمی دهد، فاقد قلب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید