compartmentalization


بخش بخش شدن روانشناسى : بخش بخش کردن

جمله های نمونه

1. the compartmentalization of science into physics and chemestry, etc. is sometimes misleading
تقسیم بندی علم به فیزیک و شیمی و غیره گاهی گمراه کننده است.

2. Specialised compartmentalization ensured that management was expert in the narrow range of financial services offered.
[ترجمه گوگل]تقسیم بندی تخصصی تضمین می کند که مدیریت در محدوده محدود خدمات مالی ارائه شده متخصص است
[ترجمه ترگمان]compartmentalization تخصصی تضمین کرد که مدیریت در طیف گسترده ای از خدمات مالی ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In my opinion, the relative rigidity and compartmentalization of the program made for lowered technical efficiency and morale.
[ترجمه گوگل]به نظر من، سختی نسبی و تقسیم بندی برنامه باعث کاهش کارایی فنی و روحیه می شود
[ترجمه ترگمان]به عقیده من، انعطاف ناپذیری نسبی و compartmentalization برنامه باعث کاهش کارایی و روحیه فنی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Usually this compartmentalization is the result of special incentive offers from the issuing bank, to encourage balance transfers from cards of other issuers.
[ترجمه گوگل]معمولاً این تقسیم‌بندی نتیجه پیشنهادهای تشویقی ویژه بانک صادرکننده برای تشویق انتقال موجودی از کارت‌های سایر ناشران است
[ترجمه ترگمان]معمولا این compartmentalization نتیجه پیشنهادها ویژه از سوی بانک صدور است تا نقل و انتقالات پولی از کارت های صادر کنندگان دیگر را تشویق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Completed the system design and function compartmentalization, which are related to DSP model.
[ترجمه گوگل]طراحی سیستم و بخش بندی عملکرد که مربوط به مدل DSP است، تکمیل شد
[ترجمه ترگمان]طراحی سیستم و تابع compartmentalization که مربوط به مدل DSP هستند را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Membranes allow for the compartmentalization of many different processes in the cell, thus allowing for organizational complexity.
[ترجمه گوگل]غشاء اجازه می دهد تا بسیاری از فرآیندهای مختلف را در سلول تقسیم بندی کنند، بنابراین پیچیدگی سازمانی را ممکن می سازند
[ترجمه ترگمان]Membranes امکان compartmentalization بسیاری از فرآیندهای مختلف در سلول را فراهم می کند، در نتیجه باعث پیچیدگی سازمانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even if such compartmentalization were possible, it would not explain how consciousness is generated.
[ترجمه گوگل]حتی اگر چنین تقسیم بندی ممکن بود، چگونگی ایجاد آگاهی را توضیح نمی داد
[ترجمه ترگمان]حتی اگر چنین compartmentalization امکان پذیر باشد، توضیح نمی دهد که آگاهی چگونه تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At last, compartmentalization settlement index value according to structural form and design running speed respectively.
[ترجمه گوگل]در نهایت، مقدار شاخص نشست بخش بندی به ترتیب با توجه به فرم سازه و سرعت اجرای طرح
[ترجمه ترگمان]در نهایت با توجه به شکل ساختاری و سرعت اجرای طراحی، مقدار شاخص اسکان compartmentalization به ترتیب برابر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the help of cell membrane, compartmentalization of the cell and organelles is possible which aids in protection of the cell and maintenance of the cell shape.
[ترجمه گوگل]با کمک غشای سلولی، بخش بندی سلول و اندامک ها امکان پذیر است که به محافظت از سلول و حفظ شکل سلول کمک می کند
[ترجمه ترگمان]با کمک غشا سلولی، compartmentalization سلول و اندامک های ممکن است که به حفاظت از سلول و نگهداری از شکل سلول کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Following the elevator group system model, the layer compartmentalization and the relationship between those basic classes of the system are discussed.
[ترجمه گوگل]به دنبال مدل سیستم گروه آسانسور، تقسیم بندی لایه و رابطه بین آن کلاس های اساسی سیستم مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]پس از مدل سیستم گروه آسانسور، لایه compartmentalization و رابطه بین آن طبقات پایه سیستم مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This compartmentalization makes it easy to update these third-party tools, which don't necessarily require changes to Eclipse itself.
[ترجمه گوگل]این تقسیم بندی، به روز رسانی این ابزارهای شخص ثالث را آسان می کند، که لزوماً نیازی به تغییرات در خود Eclipse ندارند
[ترجمه ترگمان]این کار به روز رسانی این ابزار ثالث را آسان می کند، که لزوما نیاز به تغییرات در کسوف ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is through compartmentalization and competition that some are deemed of higher worth than others are.
[ترجمه گوگل]از طریق تقسیم بندی و رقابت است که ارزش برخی از آنها بالاتر از دیگران است
[ترجمه ترگمان]آن از طریق compartmentalization و رقابت است که برخی از آن ها از ارزش بالاتری نسبت به دیگران تصور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A detailed geologic model with compartmentalization and layering schemes was established which was most likely to control fluid movements within the reservoir.
[ترجمه گوگل]یک مدل زمین‌شناسی دقیق با طرح‌های تقسیم‌بندی و لایه‌بندی ایجاد شد که به احتمال زیاد حرکات سیال را در داخل مخزن کنترل می‌کرد
[ترجمه ترگمان]یک مدل زمین شناسی دقیق با طرح های لایه بندی و لایه بندی ایجاد شد که به احتمال زیاد کنترل حرکات سیال درون مخزن را در دست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Here we can see the importance behind compartmentalization of the eukaryotic cell.
[ترجمه گوگل]در اینجا می‌توانیم اهمیت بخش‌سازی سلول یوکاریوتی را ببینیم
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما می توانیم اهمیت پشت compartmentalization سلول یوکاریوتی را ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• partitioning into compartments; separation between different subject or issues; (psychology) division of functions to specific areas of the brain (also compartmentalisation)

پیشنهاد کاربران

بخش بخش کردن
جدا ساختن
منفک کردن
بخش بندی کردن
مثلا بیای بودجه و پولت رو بخش بندی کنی برای مصارف مختلف زندگیت
قطعه قطعه سازی
فیلم: Oppenheimer
compartmentalization
compartmentalization ( رمزشناسی )
واژه مصوب: حیطه بندی ۲
تعریف: نوعی گروه بندی غیرسلسله مراتبی اطلاعات حساس برای واپایش دسترسی داده ها که دقیق تر از دسته بندی امنیتی سلسله مراتبی عمل می کند
در زمین شناسی: مطبق شدگی
دسته بندی
بخش بخش کردن
حیطه‎بندی

بپرس