1. these fruits are comparatively cheap
این میوه ها نسبتا ارزانند.
2. Comparatively few books have been written on the subject.
[ترجمه جواد] نسبتا ( به طور نسبی ) کتاب های کمی در این زمینه نوشته شده است|
[ترجمه گوگل]کتابهای نسبتا کمی در این زمینه نوشته شده است[ترجمه ترگمان]در مقایسه چند کتاب بر روی موضوع نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The past few days have seemed comparatively flat and empty.
[ترجمه گوگل]چند روز گذشته نسبتاً صاف و خالی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]چند روز گذشته نسبتا مسطح و خالی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چند روز گذشته نسبتا مسطح و خالی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The unit is comparatively easy to install and cheap to operate.
[ترجمه علی] راه اندازی این واحد نسبتا آسان و بهره برداری از آن ارزان است.|
[ترجمه گوگل]نصب این دستگاه نسبتاً آسان است و کار با آن ارزان است[ترجمه ترگمان]نصب و ارزان بودن این واحد نسبتا آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She has been comparatively successful in maintaining her privacy.
[ترجمه گوگل]او در حفظ حریم خصوصی خود نسبتاً موفق بوده است
[ترجمه ترگمان]او در حفظ حریم خصوصی خود نسبتا موفق بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در حفظ حریم خصوصی خود نسبتا موفق بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We prefer to work with a comparatively small number of clients.
[ترجمه گوگل]ما ترجیح می دهیم با تعداد نسبتاً کمی مشتری کار کنیم
[ترجمه ترگمان]ما ترجیح می دهیم با تعداد نسبتا کمی از مشتریان کار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما ترجیح می دهیم با تعداد نسبتا کمی از مشتریان کار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The situation was still comparatively calm there, he reported.
[ترجمه گوگل]او گزارش داد که اوضاع در آنجا هنوز نسبتاً آرام بود
[ترجمه ترگمان]وی گزارش داد که وضعیت در آنجا نسبتا آرام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وی گزارش داد که وضعیت در آنجا نسبتا آرام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Comparatively speaking, this machine is easy to use.
[ترجمه گوگل]در مقایسه، استفاده از این دستگاه آسان است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه، استفاده از این دستگاه آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مقایسه، استفاده از این دستگاه آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Prices hold comparatively firm.
[ترجمه گوگل]قیمتها نسبتا ثابت هستند
[ترجمه ترگمان]قیمت ها نسبتا محکم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قیمت ها نسبتا محکم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Crime on the island is comparatively rare .
[ترجمه گوگل]جنایت در این جزیره نسبتاً نادر است
[ترجمه ترگمان]جنایت در جزیره تقریبا نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جنایت در جزیره تقریبا نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The recession in Germany has been comparatively mild.
[ترجمه گوگل]رکود در آلمان نسبتاً خفیف بوده است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی در آلمان نسبتا ملایم بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی در آلمان نسبتا ملایم بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She was then still comparatively unknown.
[ترجمه گوگل]او در آن زمان هنوز نسبتاً ناشناخته بود
[ترجمه ترگمان]او در آن موقع هنوز نسب تا ناشناخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در آن موقع هنوز نسب تا ناشناخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Comparatively speaking, this part of the coast is still unspoiled.
[ترجمه گوگل]به طور نسبی، این بخش از ساحل هنوز دست نخورده است
[ترجمه ترگمان]Comparatively صحبت می کند، این قسمت از ساحل هنوز دست نخورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Comparatively صحبت می کند، این قسمت از ساحل هنوز دست نخورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was comparatively calm and concentrated in judging how to defeat his opponent.
[ترجمه گوگل]او در قضاوت در مورد نحوه شکست دادن حریف نسبتاً آرام و متمرکز بود
[ترجمه ترگمان]او نسبتا آرام بود و در قضاوت کردن درباره اینکه چطور حریف را شکست دهد تمرکز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او نسبتا آرام بود و در قضاوت کردن درباره اینکه چطور حریف را شکست دهد تمرکز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید