company minion

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
نوکر شرکت / آدم دست به سینه / زیردست بی اختیار / مهره ی بی ارزش
در زبان محاوره ای:
نوکر حلقه به گوش شرکت، اون که فقط دستور اجرا می کنه، آدم بی نظر، سرباز شرکتی
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( تحقیرآمیز – کاری ) :**
فردی که در شرکت فقط وظایف رو بدون فکر و اختیار اجرا می کنه؛ معمولاً بدون قدرت تصمیم گیری یا استقلال
مثال: He’s just a company minion—he does whatever the boss says.
فقط یه نوکر شرکته—هر چی رئیس بگه، همونو انجام می ده.
2. ** ( سیاسی – انتقادی ) :**
برای اشاره به کسی که از سیاست های شرکت کورکورانه پیروی می کنه، حتی اگه غیرمنصفانه یا غیراخلاقی باشه
مثال: The company minions defended the layoffs without question.
نوکرهای شرکت از اخراج ها دفاع کردن بدون اینکه سوالی بپرسن.
3. ** ( طنزآمیز – استعاری ) :**
گاهی با لحن شوخی برای اشاره به کسی که خودش رو وقف شرکت کرده، حتی در جزئی ترین امور
مثال: Look at him organizing pens like a company minion.
ببین چطور داره خودکارها رو مرتب می کنه، انگار نوکر شرکته!
________________________________________
🔸 مترادف ها:
corporate drone – yes - man – lackey – subordinate – cog in the machine – obedient worker