مخفف:، تطبیقی، مقایسه ای، مقایسه کردن، جبران، تاوان، گرد آمده، انباشته، گردآورنده، آهنگساز، انشا، (موسیقی جاز - به ویژه در مورد نوازنده ی پیانو و گیتار) همراه نوازی کردن، (خودمانی - کتاب یا بلیط و غیره) پیشکشی (که معمولا به منظور تبلیغ رایگان داده می شود)، (معمولا جمع) آزمون فراگیر (که معمولا در رشته تخصصی به داوطلبان درجه ی فوق لیسانس و دکتری داده می شود) (examination comprehensive نام کامل آن است)، امتحان جامع، مخفف: تطبیقی، مقایسهای مخفف: مقایسه کردن مخفف: جبران، تاوان مخفف: گرد آمده، پیشکش کردن، امتحان جامع my daughter julie's comps are in may امتحانات جامع دخترم جولی در ماه مه خواهد بود
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: comps, comping, comped
• : تعریف: to play an accompaniment to jazz music, as on a piano or guitar, often of syncopated chords. • مشابه: accompany
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a comprehensive examination, as at the end of an academic year, covering all work included in a course during that period of time. • مشابه: comprehensive
جمله های نمونه
1. Gerry works for the theater, and gets two comps for every play.
[ترجمه مرسده خدادادی] گِری در تئاتر کار می کند و برای هر نمایش، دو عدد بلیط رایگان دریافت می کند.
|
[ترجمه گوگل]گری برای تئاتر کار میکند و برای هر نمایش دو فیلم دریافت میکند [ترجمه ترگمان]گری برای تئاتر کار می کند و برای هر نمایشنامه دو comps دریافت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We comped tickets for some of the volunteers.
[ترجمه مرسده خدادادی] ما برای برخی از داوطلبان، بلیط رایگان گرفته ایم.
|
[ترجمه گوگل]برای تعدادی از داوطلبان بلیط تهیه کردیم [ترجمه ترگمان]ما برای برخی از داوطلبان بلیط تهیه کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We have an SWT control (see TagCloud. java in the com. ibm. cademo. sl. comp. cloud package) that we want to expose.
[ترجمه گوگل]ما یک کنترل SWT داریم (به TagCloud java در com ibm cademo sl comp بسته ابری مراجعه کنید) که میخواهیم آن را افشا کنیم [ترجمه ترگمان]ما کنترل SWT رو داریم جاوه در the ibm cademo sl comp که ما می خوایم افشاگری کنیم … [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A tool measuring the program complexity, D—COMP is briefed in the paper.
[ترجمه گوگل]ابزاری برای اندازهگیری پیچیدگی برنامه، D-COMP در مقاله توضیح داده شده است [ترجمه ترگمان]یک ابزار اندازه گیری پیچیدگی برنامه، D - COMP در این مقاله خلاصه شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Lors de ces 29è me Olympiades, la comp é tition s'annonce particuli è rement disput é e.
[ترجمه گوگل]Lors de ces 29è me Olympiades, la comp é tition s'annonce particuli è rement disput é e [ترجمه ترگمان]Lors de ces ۲۹، la e particuli e e rement e e e e e [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. If a comp any traditionally pays out most its profits to its shareholders, it is generally called an income stock.
[ترجمه گوگل]اگر یک شرکت به طور سنتی بیشترین سود خود را به سهامداران خود پرداخت کند، به طور کلی سهام درآمد نامیده می شود [ترجمه ترگمان]اگر a به طور سنتی بیشتر سود خود را به سهامداران خود پرداخت کند، به طور کلی یک سهام با درآمد نامیده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Sticking pipe has been being a comp 1 icated problem in drilling this area.
[ترجمه گوگل]چسباندن لوله یکی از مشکلات حفاری این منطقه بوده است [ترجمه ترگمان]در حین حفاری این ناحیه، لوله در حال استفاده از روش تطبیقی ۱ icated بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Many groups offer usable computer programs. The ones under comp.
[ترجمه گوگل]گروه های زیادی برنامه های کامپیوتری قابل استفاده را ارائه می دهند آنهایی که تحت کامپ [ترجمه ترگمان]بسیاری از گروه ها برنامه های کامپیوتری قابل استفاده را ارایه می کنند آن هایی که تحت حمایت هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To hide and show your layer comps, just click on the icon on the right side of the layer comp.
[ترجمه گوگل]برای مخفی کردن و نمایش کامپ های لایه خود، کافیست روی نماد سمت راست لایه کامپ کلیک کنید [ترجمه ترگمان]برای پنهان کردن و نمایش comps، تنها روی آیکون سمت راست تطبیقی لایه کلیک کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You might also look at the com. ibm. cademo. sl. comp. leadbrow package included with the Lead Manager example for an example.
[ترجمه گوگل]شما همچنین ممکن است به کام نگاه کنید آی بی ام دانشگاهی sl مقایسه بسته leadbrow همراه با مثال Lead Manager به عنوان مثال [ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است به com مراجعه کنید ibm cademo sl تطبیقی بسته leadbrow شامل مثال مدیر عامل برای یک مثال بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Comp: I have seldom met him recently.
[ترجمه گوگل]کامپ: اخیراً به ندرت با او ملاقات کرده ام [ترجمه ترگمان]اخیرا به ندرت او را ملاقات کرده ام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her children go to the local comp.
[ترجمه گوگل]فرزندان او به کامپ محلی می روند [ترجمه ترگمان]بچه هایش به تطبیقی محلی می روند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Comp : Tom did not speak a single word.
[ترجمه گوگل]کامپ: تام حتی یک کلمه هم صحبت نکرد [ترجمه ترگمان]تام حتی یک کلمه هم حرف نزد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[عمران و معماری] تیغه - شانه [کامپیوتر] ترکیب ؛ کومپ
انگلیسی به انگلیسی
• set or arrange type (printing); provide free of charge; provide with a free gift or service; perform an improvised accompaniment for a jazz soloist (music) electronic machine that performs mathematical calculations and data processing and outputs the results
پیشنهاد کاربران
رایگان
مخفف کلمه ی complimentary هست که به معنی مجانی a complimentary ticket for this performance یه بلیط مجانی واسه این اجرا complementary این کلمه هم خیلی شبیه به کلمه ی بالا هست و تلفظ یکسان دارند ولی معنی هاشون فرق میکنه یعنی :تکمیل کننده مکمل یکدیگر بودند
the money that an employee receives for doing their job, sometimes including other benefits ( = rewards ) . Comp is short for compensation مزایا و پاداش
گاهی به عنوان مخفف کلمه ی competition به معنای رقابت و مسابقه به کار می رود.