community service

/kəˌmjuːnəti ˈsɜːrvɪs//kəˌmjuːnəti ˈsɜːrvɪs/

1- کار برای مردم (که گاهی به جای زندان به مجرمین تکلیف می شود) 2- خدمات اجتماعی، کارهای عام المنفعه

جمله های نمونه

1. He was sentenced to 140 hours community service.
[ترجمه گوگل]او به 140 ساعت کار عام المنفعه محکوم شد
[ترجمه ترگمان]او به خدمات اجتماعی ۱۴۰ ساعت محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Will there be public-works programmes, or community service, or both?
[ترجمه گوگل]آیا برنامه های کارهای عمومی یا خدمات اجتماعی یا هر دو وجود خواهد داشت؟
[ترجمه ترگمان]آیا برنامه های کاری عمومی، یا خدمات اجتماعی، یا هر دو وجود خواهد داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He said that young hooligans should do community service as atonement for their crimes.
[ترجمه گوگل]وی گفت: جوانان اوباش باید به عنوان کفاره جنایات خود خدمات اجتماعی انجام دهند
[ترجمه ترگمان]او گفت که اراذل و اوباش باید خدمت اجتماعی را به جبران جرائم خود انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Is community service just a soft option for criminals?
[ترجمه گوگل]آیا خدمات اجتماعی فقط یک گزینه نرم برای مجرمان است؟
[ترجمه ترگمان]آیا خدمات اجتماعی تنها گزینه نرمی برای مجرمان محسوب می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her attacker was sentenced to 120 hours community service.
[ترجمه گوگل]مهاجم او به 120 ساعت خدمات اجتماعی محکوم شد
[ترجمه ترگمان]مهاجم او به ۱۲۰ ساعت خدمت در جامعه محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Offenders must make reparation for their crimes through community service.
[ترجمه گوگل]مجرمان باید جرایم خود را از طریق خدمات اجتماعی جبران کنند
[ترجمه ترگمان]متخلفان باید جبران جرائم خود را از طریق خدمات اجتماعی انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Community service is seen as the only credible alternative to imprisonment.
[ترجمه گوگل]خدمات اجتماعی به عنوان تنها جایگزین معتبر برای حبس تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]خدمات اجتماعی تنها جایگزین معتبری برای حبس محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A well run community service can deal effectively with most skin problems.
[ترجمه گوگل]خدمات اجتماعی به خوبی اجرا می شود که می تواند به طور موثر با اکثر مشکلات پوستی مقابله کند
[ترجمه ترگمان]خدمات اجتماعی خوب می تواند به طور موثر با اغلب مشکلات پوستی سر و کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However, historically the highest status universities have resisted community service on ideological grounds; it threatened academic freedom.
[ترجمه گوگل]با این حال، از نظر تاریخی، دانشگاه‌های دارای بالاترین جایگاه، بر اساس دلایل ایدئولوژیک در برابر خدمات اجتماعی مقاومت کرده‌اند آزادی آکادمیک را به خطر انداخت
[ترجمه ترگمان]با این حال، از لحاظ تاریخی، بالاترین دانشگاه ها در برابر خدمات اجتماعی در زمینه ایدئولوژیکی مقاومت کرده اند؛ این کشور آزادی دانشگاهی را تهدید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After appointments in community service, she had joined the Navy.
[ترجمه گوگل]پس از انتصاب در خدمات اجتماعی، او به نیروی دریایی پیوسته بود
[ترجمه ترگمان]پس از انتصاب در خدمات اجتماعی، او به نیروی دریایی پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The latter ranges from job shadowing and community service to paid career internships.
[ترجمه گوگل]مورد دوم از سایه کاری و خدمات اجتماعی تا کارآموزی شغلی با حقوق را شامل می شود
[ترجمه ترگمان]مورد دوم از سایه کار و خدمت اجتماعی برای پرداخت دوره انترنی شغلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was ordered to perform 160 hours community service and disqualified from driving for six months.
[ترجمه گوگل]او به انجام 160 ساعت خدمات اجتماعی و محرومیت از رانندگی به مدت شش ماه محکوم شد
[ترجمه ترگمان]او به او دستور داده شد که در طی شش ماه خدمت سربازی ۱۶۰ ساعته را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each was ordered to do 120 hours' community service and pay £850 costs.
[ترجمه گوگل]به هر کدام دستور داده شد که 120 ساعت خدمات اجتماعی انجام دهند و 850 پوند هزینه بپردازند
[ترجمه ترگمان]به هر کدام از آن ها سفارش ۱۲۰ ساعت خدمات اجتماعی داده شد و ۸۵۰ پوند هزینه پرداخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They thought it was a good idea to make some offenders do community service.
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کردند این ایده خوبی است که برخی از متخلفان را وادار به انجام خدمات اجتماعی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کردند این ایده خوبی است که برخی از مجرمان خدمات اجتماعی را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The report proposes that students be allowed to work off their debt through community service.
[ترجمه گوگل]این گزارش پیشنهاد می‌کند که به دانش‌آموزان اجازه داده شود بدهی خود را از طریق خدمات اجتماعی جبران کنند
[ترجمه ترگمان]این گزارش پیشنهاد می کند که به دانش آموزان اجازه داده شود تا از طریق خدمات اجتماعی از بدهی خود خارج شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• work for public benefit which is given as punishment
community service is unpaid work that is done to help other people. people who have been convicted of a minor crime sometimes do community service instead of being punished.

پیشنهاد کاربران

Community service is a form of punishment where an individual is required to perform unpaid work for the benefit of the community. It is often used as an alternative to incarceration for minor offenses.
...
[مشاهده متن کامل]

خدمات اجتماعی نوعی مجازات که در آن فرد ملزم به انجام کار بدون مزد به نفع جامعه است.
اغلب به عنوان جایگزینی برای حبس برای جرایم جزئی استفاده می شود.
*** خدمات اجتماعی کار بدون مزدی است که توسط یک شخص یا گروهی از مردم به نفع و برای پیشرفت جامعه خود و بدون هیچ نوع غرامتی انجام می شود. خدمات اجتماعی می تواند از کار داوطلبانه متمایز باشد، زیرا همیشه به صورت داوطلبانه انجام نمی شود و ممکن است تحت شرایطی اجباری باشد. اگرچه ممکن است منافع شخصی نیز تحقق یابد، می تواند به دلایل مختلفی از جمله الزامات شهروندی، تحریم عدالت کیفری، نیازمندی های یک مدرسه یا کلاس، و نیاز برای دریافت منافع خاصی انجام شود.
مثال؛
For instance, someone convicted of vandalism might be sentenced to community service.
In a high - profile case, a celebrity might be ordered to do community service as part of their punishment.
A judge might sentence a person to 100 hours of community service for a non - violent offense.

community service
community service ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: خدمات محله ای
تعریف: نوعی خدمات حمل ونقل در مسیرهای نسبتاً کوتاه خطی یا حلقوی در یک مجتمع محلی که اغلب به وسیلۀ اتوبوس های کوچک انجام می شود
کاری که مجرمان باید به صورت مجانی به عنوان خدمات اجتماعی ارائه دهند.
خدمات اجتماعی
کار خدماتی

بپرس