1. Baptismal, confirmation, membership and communicant figures do not tell the whole story.
[ترجمه گوگل]غسل تعمید، تایید، عضویت و چهره های ارتباطی همه داستان را بیان نمی کنند
[ترجمه ترگمان]baptismal، تایید، عضویت و چهره های communicant کل داستان را نمی گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Here only eight of the 000 communicants were Nonconformists.
[ترجمه گوگل]در اینجا فقط هشت نفر از 000 ارتباطدهنده ناسازگار بودند
[ترجمه ترگمان]اینجا فقط هشت هزار communicants بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Based on different learning theories, explanatory and communicant languages(talking) in science teaching have a respective aim, characteristic and different demand.
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه های مختلف یادگیری، زبان های توضیحی و ارتباطی (گفتگو) در آموزش علوم دارای هدف، ویژگی و تقاضای متفاوتی هستند
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه های مختلف یادگیری، زبان توصیفی و communicant (صحبت)در علوم علمی دارای یک هدف، مشخصه و تقاضای مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Communicant: a person who receives or is entitled to receive Communion.
[ترجمه گوگل]ارتباط دهنده: شخصی که عشای ربانی می گیرد یا استحقاق آن را دارد
[ترجمه ترگمان]communicant: فردی که دریافت می کند یا حق دریافت نان مقدس را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Russian and Chinese addresses to communicant can be alike or different in the same social circumstance.
[ترجمه گوگل]آدرس های روسی و چینی برای ارتباط گیرنده می تواند در شرایط اجتماعی یکسان مشابه یا متفاوت باشد
[ترجمه ترگمان]آدرس های روسیه و چین به communicant می توانند یک سان یا متفاوت در همین شرایط اجتماعی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The transformation of Communicant Center to Audience Center is a basic trend of development of the mass communication in the West up to now.
[ترجمه گوگل]تبدیل مرکز ارتباطی به مرکز مخاطبان یک روند اساسی توسعه ارتباطات جمعی در غرب تاکنون است
[ترجمه ترگمان]تبدیل مرکز communicant به مرکز حضار یک روند اساسی رشد ارتباط جمعی در غرب تا کنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A common platform between the communicant and receipt is needed, which is constituted of relevant information, it is also a " linguistic environment" for association between communicant and receipt.
[ترجمه گوگل]یک پلت فرم مشترک بین ارتباط دهنده و دریافت مورد نیاز است که از اطلاعات مرتبط تشکیل شده باشد، همچنین یک "محیط زبانی" برای ارتباط بین ارتباط دهنده و دریافت است
[ترجمه ترگمان]یک پلت فرم مشترک بین the و رسید نیاز است، که از اطلاعات مرتبط تشکیل شده است، همچنین یک \"محیط زبانی\" برای ارتباط بین communicant و رسید می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Dobzhansky, who was also a communicant in the Russian Orthodox Church, once wrote an essay that he titled "Nothing in Biology Makes Sense Except in the Light of Evolution. "
[ترجمه گوگل]دوبژانسکی، که در کلیسای ارتدکس روسیه نیز ارتباط برقرار میکرد، یک بار مقالهای نوشت که تحت عنوان «هیچ چیز در زیستشناسی به جز در پرتو تکامل معنا ندارد»
[ترجمه ترگمان]Dobzhansky، که پیرو کلیسای ارتدوکس روسیه بود، یک بار مقاله ای نوشت که عنوان کرد: \" هیچ چیز در زیست شناسی به جز در نور تکامل منطقی نیست \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Based on different learning theories, explanatory and communicant languages in science teaching have a respective aim, characteristic and different demand.
[ترجمه گوگل]بر اساس نظریه های مختلف یادگیری، زبان های توضیحی و ارتباطی در آموزش علوم دارای هدف، ویژگی و تقاضای متفاوتی هستند
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه های مختلف یادگیری، زبان توصیفی و communicant در علوم علمی دارای یک هدف، مشخصه و تقاضای مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This prayer asks the Father to make all the communicants one by the action of the Spirit.
[ترجمه گوگل]این دعا از پدر میخواهد که با عمل روح، همه رای دهندگان را یکی کند
[ترجمه ترگمان]این دعا از پدر می خواهد که همه the را با عمل روح بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A government or religion prescribes and imposes sanctions selected by their effectiveness in controlling citizen or communicant.
[ترجمه گوگل]یک دولت یا مذهب تحریمهایی را تجویز و اعمال میکند که بر اساس اثربخشی آنها در کنترل شهروندان یا افراد ارتباطی انتخاب میشوند
[ترجمه ترگمان]یک دولت یا مذهب، تحریم ها را به وسیله اثر خود در کنترل شهروندان یا communicant وضع و تحمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Among these I found a few paper-covered books, the pages of which were curled and damp: The Abbot, by Walter Scott, The Devout Communicant and The Memoirs of Vidocq.
[ترجمه گوگل]در میان اینها چند کتاب کاغذی پیدا کردم که صفحات آن پیچ خورده و مرطوب بود: ابوت، اثر والتر اسکات، ارتباط دهنده عابد و خاطرات ویدوک
[ترجمه ترگمان]در بین آن ها چند کتاب پوشیده از کاغذ پیدا کردم، که صفحات آن را پوشانده بودند و مرطوب بودند: ابوت، نوشته والتر اسکات، The communicant و خاطرات of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Then the paper describes the acts of receipt including picking out the knowledge, learning the knowledge and reforming it if necessary, feedback of information to communicant at any time.
[ترجمه گوگل]سپس این مقاله اقدامات دریافتی از جمله انتخاب دانش، یادگیری دانش و اصلاح آن در صورت لزوم، بازخورد اطلاعات برای برقراری ارتباط در هر زمان را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]سپس این مقاله اقدامات دریافتی از جمله جمع آوری دانش، یادگیری دانش و اصلاح آن را در صورت لزوم، بازخورد اطلاعات به communicant در هر زمان توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The category of Wei has been chosen because it's communicant with aesthetic activities in diet of the ancients.
[ترجمه گوگل]دسته وی به این دلیل انتخاب شده است که با فعالیت های زیبایی شناختی در رژیم غذایی افراد باستان ارتباط برقرار می کند
[ترجمه ترگمان]گروه وی وی را به این دلیل انتخاب کرده اند که با فعالیت های زیبایی شناختی در رژیم غذایی باستانی همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید