1. the princess married a commoner
شاهدخت زن یک فرد عادی شد.
2. the marriage of a lord's daughter with a commoner was considered as a disparagement
ازدواج دختر یک لرد با یک فرد عادی باعث حقارت بود.
3. Cigarette smoking used to be commoner among affluent people.
[ترجمه گوگل]مصرف سیگار در گذشته در میان افراد مرفه رایج بود
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن در میان مردم مرفه بیش از حد عادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Such episodes are commoner than the planners of tall stacks assumed.
[ترجمه گوگل]چنین اپیزودهایی رایجتر از برنامهریزان پشتههای بلند هستند
[ترجمه ترگمان]چنین حوادثی غیر عادی از برنامه ریزان دسته های بلند فرض می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. But Aye was a commoner and could not become pharaoh without marrying into the royal family.
[ترجمه گوگل]اما آی یک مردم عادی بود و نمی توانست بدون ازدواج با خانواده سلطنتی فرعون شود
[ترجمه ترگمان]اما آ ره غیر اشرافی بود و نمی تونست بدون ازدواج با خانواده سلطنتی ازدواج کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. John, the son, became a fellow commoner of Trinity College, Oxford, and died unmarried.
[ترجمه گوگل]جان، پسر، یکی از افراد عادی کالج ترینیتی، آکسفورد شد و مجرد درگذشت
[ترجمه ترگمان]جان، پسری که در کالج ترینیتی در آکسفورد زندگی کرد و مجرد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Your grandfather was humiliated by this commoner.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ شما توسط این عوام تحقیر شد
[ترجمه ترگمان]پدربزرگت توسط این شخص غیر اشرافی تحقیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Still commoner and no less repellent is the hardness which spoils so many pretty faces.
[ترجمه گوگل]هنوز هم رایج تر و نه کمتر دفع کننده، سختی است که بسیاری از چهره های زیبا را خراب می کند
[ترجمه ترگمان]همان سختی که بسیاری از چهره های زیبا را از بین می برد، این سختی و نفرت کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The commoner two opposing Character - States is likely to be the more primitive.
[ترجمه گوگل]دو شخصیت متضاد رایجتر - ایالات به احتمال زیاد ابتدایی تر است
[ترجمه ترگمان]دو شخصیت مخالف با شخصیت - آمریکا احتمالا the هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The BOSS karaoke Zan falling demand analysis and commoner career.
[ترجمه گوگل]تحلیل کاهش تقاضای کارائوکه زن BOSS و حرفه معمولی
[ترجمه ترگمان]BOSS karaoke Zan از آنالیز تقاضا و حرفه commoner محروم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. "The Great Commoner" lost three presidential elections, but his populism transformed the country.
[ترجمه گوگل]"عوام بزرگ" در سه انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد، اما پوپولیسم او کشور را متحول کرد
[ترجمه ترگمان]\"The بزرگ\" سه انتخابات ریاست جمهوری را از دست داد، اما populism کشور را دگرگون کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The princess became a commoner after she married commoner.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم پس از ازدواج با افراد عادی تبدیل به یک عام شد
[ترجمه ترگمان]بعد از ازدواج با یک شخص غیر اشرافی، پرنسس تبدیل به یک شخص غیر اشرافی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The commoner qualities are the most useful – such as common sense, attention, application, and perseverance.
[ترجمه گوگل]ویژگیهای رایجتر مفیدترین هستند - مانند عقل سلیم، توجه، کاربرد و پشتکار
[ترجمه ترگمان]ویژگی های غیر عادی بسیار مفید هستند - مانند حس مشترک، توجه، کاربرد و پشت کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. An illiterate could be truly poetic. A commoner may know all about Zen.
[ترجمه گوگل]یک بی سواد می تواند واقعا شاعر باشد یک فرد عادی ممکن است همه چیز را در مورد ذن بداند
[ترجمه ترگمان]یک بیسواد بودن می تواند واقعا شاعرانه باشد یک فرد عادی ممکن است همه چیز را در مورد ذن بداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Tchaikovsky was given a state funeral—the first commoner to be granted this honour.
[ترجمه گوگل]به چایکوفسکی مراسم تشییع جنازه ای داده شد - اولین فرد عادی که به این افتخار اعطا شد
[ترجمه ترگمان]Tchaikovsky به مراسم تدفین ایالتی داده شد - اولین فرد معمولی که به این افتخار اعطا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید