common touch

/ˈkɑːmənˈtət͡ʃ//ˈkɒməntʌt͡ʃ/

استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص

جمله های نمونه

1. Voters like a candidate who has the common touch.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان کاندیدایی را می پسندند که حس مشترک را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان مانند نامزدی هستند که ارتباط مشترک دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A politician needs the common touch.
[ترجمه گوگل]یک سیاستمدار به تماس مشترک نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]یک سیاست مدار به تماس مشترک نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This man lacks the drive and common touch to lead a successful campaign.
[ترجمه گوگل]این مرد فاقد انگیزه و تماس مشترک برای رهبری یک کمپین موفق است
[ترجمه ترگمان]این مرد فاقد انگیزه و ارتباط مشترک برای رهبری یک کمپین موفق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is a GTK + app, a common touch - screen version of minesweeper.
[ترجمه گوگل]این یک برنامه GTK + است، نسخه لمسی معمولی مین‌روب
[ترجمه ترگمان]این یک برنامه GTK + است، یک نسخه صفحه لمسی معمولی از minesweeper
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was always said of the Princess that she had the common touch and that was why she was so well loved by the people.
[ترجمه گوگل]همیشه در مورد شاهزاده خانم گفته می شد که او تماس مشترکی داشت و به همین دلیل بود که مردم او را بسیار دوست داشتند
[ترجمه ترگمان]همیشه از شاهزاده خانم ماریا گفته بود که او با دیگران ارتباط مشترک دارد و به همین جهت او را دوست می داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's made it to the top without losing the common touch.
[ترجمه گوگل]او بدون از دست دادن تماس مشترک به اوج رسیده است
[ترجمه ترگمان]او آن را بدون از دست دادن تماس معمولی ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wilson's critics say his handling of the deal shows he has lost his common touch.
[ترجمه گوگل]منتقدان ویلسون می گویند که رفتار او با این معامله نشان می دهد که او ارتباط مشترک خود را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]منتقدان ویلسون می گویند که رسیدگی به این معامله نشان می دهد که او دست از دست دادن خود برداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unlike many senior judges, he has consistently shown that he has the common touch.
[ترجمه گوگل]بر خلاف بسیاری از داوران ارشد، او به طور مداوم نشان داده است که لمس مشترک دارد
[ترجمه ترگمان]برخلاف بسیاری از قضات ارشد، او به طور مداوم نشان داده است که یک تماس مشترک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr Wu, ironically, writes admiringly on his blog of Wen Jiabao 's common touch.
[ترجمه گوگل]آقای وو، از قضا، با تحسین در وبلاگ خود از تماس مشترک ون جیابائو می نویسد
[ترجمه ترگمان]آقای وو به طور طعنه آمیز در وبلاگ خود درباره تماس مشترک ون Jiabao می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس