common time

/ˈkɑːmənˈtaɪm//ˈkɒməntaɪm/

(موسیقی) آهنگ چهار ضربی، چهار گام، چهارضربی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a musical meter of four beats, usu. quarter notes, to the measure; four-four time.

جمله های نمونه

1. Common time scales range from roughly 10 to the minus 6 seconds out to about 10 to the 5th seconds. That is, microseconds to about a day.
[ترجمه گوگل]مقیاس های زمانی متداول از 10 تا منفی 6 ثانیه تا حدود 10 تا 5 ثانیه متغیر است یعنی میکروثانیه تا حدود یک روز
[ترجمه ترگمان]مقیاس های زمانی مشترک از حدود ۱۰ تا ۶ ثانیه کم تر از ۱۰ تا ۵ ثانیه است یعنی، میکروثانیه تا حدود یک روز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The basic idea and some kinds of the common time series models and the development characteristics of time series are explained in detail.
[ترجمه گوگل]ایده اصلی و برخی از انواع مدل های سری زمانی رایج و ویژگی های توسعه سری های زمانی به تفصیل توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]ایده اصلی و برخی از انواع مدل های سری زمانی مشترک و مشخصه های توسعه سری های زمانی با جزییات توضیح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. “TRIP intends to hold agencies to a common time frame, but we aren’t there yet,” she said.
[ترجمه گوگل]او گفت: "TRIP قصد دارد آژانس ها را در یک چارچوب زمانی مشترک نگه دارد، اما ما هنوز آنجا نیستیم "
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" پس از سقوط قصد برگزاری یک چارچوب زمانی مشترک را دارد، اما ما هنوز آنجا نیستیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The principles of common time interval and frequency difference measurement techniques are introduced, and performance of these techniques is analyzed.
[ترجمه گوگل]اصول متداول تکنیک‌های اندازه‌گیری فاصله زمانی و اختلاف فرکانس معرفی شده‌اند و عملکرد این تکنیک‌ها تحلیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]اصول فاصله زمانی و روش های اندازه گیری اختلاف فرکانس معرفی می شوند و عملکرد این تکنیک ها مورد تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The common time starts. . . The birth of your child is an overwhelming moment .
[ترجمه گوگل]زمان مشترک شروع می شود تولد فرزند شما لحظه ای طاقت فرسا است
[ترجمه ترگمان]زمان مشترک شروع می شود تولد کودک شما لحظه بسیار طاقت فرسایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think the most common time for the Thanksgiving dinner at 2 pm.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم معمول ترین زمان برای شام شکرگزاری ساعت 2 بعد از ظهر باشد
[ترجمه ترگمان]فکر کنم بهترین زمان برای شام شکرگزاری در ساعت ۲ بعد از ظهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was another such day in English literature when the slow-measure of Pope's common time gave place to the dance-rhythm of the French revolution.
[ترجمه گوگل]چنین روز دیگری در ادبیات انگلیسی وجود داشت که اندازه گیری کند زمان مشترک پوپ جای خود را به رقص-ریتم انقلاب فرانسه داد
[ترجمه ترگمان]یک روز دیگر در ادبیات انگلیسی وجود داشت که معیار زمان معمول پاپ در ریتم رقص انقلاب فرانسه جای گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. RCS of space object is nonstationary time series, it is difficult to do feature extracting using common time series analysis methods.
[ترجمه گوگل]RCS شی فضایی سری زمانی غیر ثابت است، استخراج ویژگی با استفاده از روش‌های رایج تحلیل سری زمانی دشوار است
[ترجمه ترگمان]RCS شی فضایی در سری زمانی nonstationary است، استخراج ویژگی با استفاده از روش های آنالیز سری زمانی متداول دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then there are certain holy days: and they are separated and demarcated from common time by special rules that mark them as different.
[ترجمه گوگل]سپس روزهای مقدس مشخصی وجود دارد: و آنها با قوانین خاصی که آنها را متفاوت نشان می دهد از زمان مشترک جدا و مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان]سپس چند روز مقدس وجود دارد: و آن ها از طریق قوانین ویژه ای که به آن ها متفاوت است، از زمان معمول جدا و تعیین شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس