• : تعریف: law based on custom or usage and on court decisions and opinions, rather than on statute. (Cf. statute law.)
جمله های نمونه
1. Canadian libel law is based on English common law.
[ترجمه حمید] قانون افترای کانادا مبتنی بر حقوق عرفی انگلستان است
|
[ترجمه گوگل]قانون افترا در کانادا بر اساس قانون عرفی انگلیسی است [ترجمه ترگمان]قانون افترا کانادا براساس قانون مشترک انگلستان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The rules of common law and equity are both, in essence, systems of private law.
[ترجمه گوگل]قواعد کامن لا و انصاف هر دو، در اصل، نظام های حقوق خصوصی هستند [ترجمه ترگمان]قوانین حقوق و حقوق عمومی هر دو، در اصل، نظام های حقوق خصوصی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The common law rules have now been overlaid by statute.
[ترجمه گوگل]قوانین کامن لا در حال حاضر توسط قانون پوشش داده شده است [ترجمه ترگمان]قوانین معمول قانون اکنون از سوی قانون منصوب شده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. When the Court was abolished in 1641 the Common Law Courts had become strong enough to give adequate redress.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دادگاه در سال 1641 لغو شد، دادگاه های کامن لا به اندازه کافی قوی شده بودند که بتوانند جبران خسارت کافی را ارائه کنند [ترجمه ترگمان]هنگامی که دادگاه در سال ۱۶۴۱ لغو شد، دادگاه های عمومی به اندازه کافی قوی شدند تا جبران کافی را بدهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A Common Law right was practically, though not theoretically, nullified by the existence of a countervailing equitable right.
[ترجمه گوگل]یک حق کامن لا عملاً، هرچند نه از نظر نظری، با وجود یک حق عادلانه متضاد باطل شد [ترجمه ترگمان]یک قانون مشترک عملا، هرچند نه به لحاظ نظری، توسط وجود یک حق برابر countervailing از بین می رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Teachers may sue if they believe state common law has been violated.
[ترجمه گوگل]در صورتی که معلمان معتقدند قوانین عمومی ایالتی نقض شده است، ممکن است شکایت کنند [ترجمه ترگمان]معلمان ممکن است شکایت کنند که آیا باور دارند قانون مشترک دولت نقض شده است یا خیر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Nevertheless such a contract may be frustrated at common law.
[ترجمه گوگل]با این وجود، چنین قراردادی ممکن است در قانون عرفی ناامید شود [ترجمه ترگمان]با این وجود، چنین قراردادی ممکن است از قانون مشترک ناامید باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Civil Law system and the Common Law system have made different provision about the corporate charter invalidity system which we can learn.
[ترجمه گوگل]سیستم قانون مدنی و سیستم حقوق عمومی مقررات متفاوتی را در مورد سیستم بی اعتباری منشور شرکتی ارائه کرده اند که می توانیم آنها را بیاموزیم [ترجمه ترگمان]سیستم قانون مدنی و سیستم قانون مشترک مقررات متفاوتی در مورد سیستم بی اعتباری منشور شرکت ها ایجاد کرده اند که ما می توانیم آن را یاد بگیریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The common law distinguished " public " and " private " nuisances.
[ترجمه گوگل]قانون کامن لا مزاحمت های «عمومی» و «خصوصی» را متمایز می کرد [ترجمه ترگمان]قانون مشترک \"عمومی\" و \"private\" را متمایز می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Case law - ( Also known as common law. ) Law established by previous decisions of appellate courts.
[ترجمه گوگل]حقوق موردی - ( که به نام کامن لا نیز شناخته می شود ) حقوقی که با تصمیمات قبلی دادگاه های استیناف وضع شده است [ترجمه ترگمان]قانون موردی - (که به عنوان قانون مشترک شناخته می شود)، قانونی که توسط تصمیمات قبلی دادگاه های استینافی ایجاد شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The common law rules of jurisdiction can be summarized: jurisdiction depends on service of process, and service may be made upon a defendant present within the jurisdiction as of right.
[ترجمه گوگل]قواعد صلاحیت کامن لا را می توان خلاصه کرد: صلاحیت بستگی به ابلاغ دادرسی دارد و ممکن است به متهمی که در صلاحیت قضایی حضور دارد به عنوان حق ابلاغ شود [ترجمه ترگمان]قواعد عرفی صلاحیت می تواند بصورت خلاصه شرح داده شود: حوزه صلاحیت به خدمت به فرآیند وابسته است و ممکن است به متهم حاضر در حوزه قضایی به عنوان حق رای داده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I keep my right to sue out my habeas corpus at common law,if you still want to search my bag.
[ترجمه گوگل]اگر هنوز میخواهید کیفم را جستجو کنید، حق خود را حفظ میکنم که از habeas corpus خود در کامن لای شکایت کنم [ترجمه ترگمان]اگر هنوز بخواهی کیفم را بگردی، من حق دارم شکایت کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Cameron and all teachers are governed by three main types of laws: statutory law, constitutional law, and common law.
[ترجمه گوگل]کامرون و همه معلمان توسط سه نوع قانون اداره می شوند: قانون اساسی، قانون اساسی و قانون عرفی [ترجمه ترگمان]کامرون و همه معلمان توسط سه نوع اصلی قانون اداره می شوند: قانون قانونی، قانون اساسی و قانون مشترک [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In this way Equity is an addendum to the Common Law.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب سهام الحاقی به قانون مشترک است [ترجمه ترگمان]در این روش، حقوق یک addendum برای قانون مشترک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Let me therefore start afresh by looking at the common law.
[ترجمه گوگل]بنابراین اجازه دهید از نو با نگاهی به قانون عرفی شروع کنم [ترجمه ترگمان]از این رو با نگاه کردن به قانون مشترک از نو شروع می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
عرف (اسم)
habit, practice, custom, tradition, consuetude, civil law, common law, praxis, secular law, temporal law
حقوق عرفی (اسم)
common law
تخصصی
[حقوق] حقوق عرفی، قوانین مبتنی بر عرف، "کامن لا"، رویه قضایی در انگلستان
انگلیسی به انگلیسی
• law which is determined by judges, method of lawmaking that began in england; unwritten law, law that is based on past legal decisions a common-law relationship is regarded as a marriage because it has lasted a long time, although no official marriage contract has been signed.
پیشنهاد کاربران
کامن لا که به حقوق عرفی، نظام رویه قضایی و سابقه قضایی هم معروف است، نوعی نظام حقوقی است که از سال ۱۰۶۶ میلادی به بعد توسط دادگاه های شاهی انگلستان ایجاد شد. کامن لا که در زبان فرانسوی قضایی ( زبان گفتاری ... [مشاهده متن کامل]
حقوق دانان انگلیسی تا قرن هفدهم ) کومون لی تلفظ می شد به معنی حقوق مشترک است. صفت مشترک در این کلمه به اجرای آن در تمامی قلمرو کشور انگلستان اشاره دارد با توجه به اینکه پیش از پیدایش این نظام دادگاه های محلی بر اساس عرف های محلی حکم می دادند. در واقع نظام حقوق کامن لا اساساً حقوق ساخته دست قضات و دادگاه ها است تا قوانین مصوب قوه مقننه و اقدامات اجرایی قوه مجریه.
قانونی که احکام قضات در آن میتواند قانون شود نه فقط قوانین پیشین مصوب.
قانون عرفی
[در حقوق] اصول ناشی از آرای را در اصطلاح حقوق انگلیس کامن لو ( common law ) می نامند. رویه ای است که در دادگاه های بین خود مرسوم کرده اند. رویه قضایی خانواده کامن لا یا حقوق انگلیس و آمریکا شامل کشورهای انگلیس و آمریکا و کانادا ( جز ایالت کبک ) ... [مشاهده متن کامل]
و ایرلند شمالی و استرالیا و جزایر آنتیل انگلستان است.
مجموعه قوانینی که از زمان های دور به مرور شکل گرفته است نه قوانینی که در دنیای مدرن توسط ساستمدران وضع شده باشد. حالا این اصطلاح قانون عرفی چقدر نزدیکه به معنا نمی دانم