commodification

انگلیسی به انگلیسی

• act of turning something into a commodity

پیشنهاد کاربران

### Root Words of **COMMODITY**:
The word **COMMODITY** comes from the Latin word *commoditas*, which means "convenience" or "advantage. " It is derived from *commodus*, meaning "suitable" or "proper. "
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
### Collocations of **COMMODITY**:
1. **PRECIOUS COMMODITY**
- Example: Time is a **PRECIOUS COMMODITY** that we often take for granted.
- زمان یک کالای ارزشمند است که اغلب آن را بدیهی می پنداریم.
- ⏳
- Example: Clean water is a **PRECIOUS COMMODITY** in many parts of the world.
- آب تمیز در بسیاری از نقاط جهان یک کالای ارزشمند است.
- 💧
2. **TRADED COMMODITY**
- Example: Oil is one of the most widely **TRADED COMMODITIES** in the world.
- نفت یکی از پر معامله ترین کالاها در جهان است.
- 🛢️
- Example: Gold has been a **TRADED COMMODITY** for centuries.
- طلا برای قرن ها یک کالای معامله شده بوده است.
- 💰
3. **VALUABLE COMMODITY**
- Example: Information has become a **VALUABLE COMMODITY** in the digital age.
- اطلاعات در عصر دیجیتال به یک کالای ارزشمند تبدیل شده است.
- 💻
- Example: Skilled labor is a **VALUABLE COMMODITY** in the job market.
- نیروی کار ماهر در بازار کار یک کالای ارزشمند است.
- 👷
4. **ESSENTIAL COMMODITY**
- Example: Rice is an **ESSENTIAL COMMODITY** in many Asian countries.
- برنج در بسیاری از کشورهای آسیایی یک کالای ضروری است.
- 🍚
- Example: Electricity is an **ESSENTIAL COMMODITY** for modern life.
- برق یک کالای ضروری برای زندگی مدرن است.
- 💡
5. **GLOBAL COMMODITY**
- Example: Coffee is a **GLOBAL COMMODITY** enjoyed by millions.
- قهوه یک کالای جهانی است که میلیون ها نفر از آن لذت می برند.
- ☕
- Example: Wheat is a **GLOBAL COMMODITY** traded on international markets.
- گندم یک کالای جهانی است که در بازارهای بین المللی معامله می شود.
- 🌾
- - -
### Derivatives of **COMMODITY**:
1. **COMMODITIZE** ( verb )
- Meaning: To turn something into a commodity.
- Example: The tech industry has **COMMODITIZED** many household items.
- صنعت فناوری بسیاری از لوازم خانگی را به کالا تبدیل کرده است.
- 📱
- Example: Some argue that education should not be **COMMODITIZED**.
- برخی معتقدند که آموزش نباید به کالا تبدیل شود.
- 🎓
2. **COMMODIFICATION** ( noun )
- Meaning: The process of turning something into a commodity.
- Example: The **COMMODIFICATION** of art has sparked debates among critics.
- کالایی سازی هنر بحث هایی را میان منتقدان برانگیخته است.
- 🎨
- Example: The **COMMODIFICATION** of nature is a growing concern.
- کالایی سازی طبیعت یک نگرانی رو به رشد است.
- 🌳
3. **COMMODITY - BASED** ( adjective )
- Meaning: Relating to or dependent on commodities.
- Example: Many economies are **COMMODITY - BASED**, relying on exports like oil or minerals.
- بسیاری از اقتصادها بر پایه کالا هستند و به صادراتی مانند نفت یا مواد معدنی وابسته اند.
- 📊
- Example: The country’s **COMMODITY - BASED** industries are struggling due to low prices.
- صنایع مبتنی بر کالا در این کشور به دلیل قیمت های پایین در حال تقلا هستند.
- 📉
4. **COMMODITY MARKET** ( noun )
- Meaning: A market where raw or primary products are traded.
- Example: Investors are closely watching the **COMMODITY MARKET** for trends.
- سرمایه گذاران به دقت بازار کالا را برای روندها زیر نظر دارند.
- 📈
- Example: The **COMMODITY MARKET** can be highly volatile.
- بازار کالا می تواند بسیار نوسانی باشد.
- 📉
5. **COMMODITY PRICE** ( noun )
- Meaning: The price of raw or primary products.
- Example: The **COMMODITY PRICE** of oil has dropped significantly.
- قیمت کالای نفت به طور قابل توجهی کاهش یافته است.
- 🛢️
- Example: Farmers are affected by fluctuations in **COMMODITY PRICES**.
- کشاورزان از نوسانات قیمت کالاها تأثیر می پذیرند.
- 🌾
deepseek

کالایی سازی - اسم
The commodification of healthcare is a controversial issue
تبدیل به کالا شدن - اسم
The commodification of art has led to a decline in creativity
تجاری سازی - اسم ( معمولاً با بار منفی )
...
[مشاهده متن کامل]

The commodification of education is concerning
شیء انگاری - اسم
Commodification of nature in progress.
________
کالایی سازی ( Commodification ) یعنی وقتی یه چیزی که قبلاً کالا نبود یا ارزش پولی نداشت، تبدیل به یه چیزی می شه که می تونن بفروشنش و ازش پول دربیارن.
چند تا مثال ساده:
1. آب: یه زمانی آب یه چیز طبیعی و رایگان بود، ولی الان توی بطری می فروشنش و شده یه کالا.
2. آموزش: قبلاً بیشتر آموزش رایگان یا دولتی بود، ولی الان کلی مؤسسه و دانشگاه خصوصی هست که بابت درس خوندن ازت پول می گیرن.
3. احساسات و روابط: مثلا همین سایت های دوست یابی یا شبکه های اجتماعی که از رابطه ها و احساسات مردم پول درمیارن.

کالایی سازی/ کالا انگاری ( اسم ) : این اندیشه که اشیا یا افرادی که معمولاً به عنوان کالا در نظر گرفته نمی شوند، می توانند ارزش اقتصادی داشته باشند. این تفکر چنین بیان می دارد که مراقبت سلامت یک مشتری،
...
[مشاهده متن کامل]
محصولی است که می توان آن را خرید یا فروخت و مشتریان می توانند به عنوان مصرف کنندگان مراقبت سلامت شناخته شوند. با این حال، مسائل عملی و اخلاقی در این رویکرد وجود دارد که اظهار می دارد مراقبت های بهداشتی نباید به عنوان یک کالا تلقی شود.

کالایی سازی
کالا انگاشتن
به ریخت کالا درآوردن، همچون کالا
کالا شدگی
کالایی شدن، کالاشدگی
کالا سازی
ارزش گذاری
تجاری سازی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس