commode

/kəˈmoʊd//kəˈməʊd/

معنی: کمد، گنجه کشودار، رختدان، رختان، چارپایه زیر مستراح دستی
معانی دیگر: گنجه ی کشودار، صندوق کشودار، میز کوچک و کوتاه دارای کشو (commode table هم می گویند)، دستشویی متحرک، آفتابه لگن، صندلی لگن دار (برای بیماران)، مستراح

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a toilet.

(2) تعریف: a washstand or cupboard containing a chamber pot.

(3) تعریف: a low cabinet with shelves behind doors or a low chest of drawers, often highly decorated.

جمله های نمونه

1. He pulled the chain above the commode and there was a rush of water.
[ترجمه گوگل]زنجیر را بالای کمد کشید و آب هجوم آورد
[ترجمه ترگمان]زنجیر را از روی کمد بیرون کشید و یک هجوم آب آنجا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She said it was a commode and we all collapsed in astonishment!
[ترجمه گوگل]او گفت این یک کمود است و همه ما از حیرت فرو ریختیم!
[ترجمه ترگمان]اون گفت که کمد بود و همه ما با حیرت سقوط کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bedford sat down on the commode.
[ترجمه گوگل]بدفورد روی کمود نشست
[ترجمه ترگمان]بدفورد روی کمد نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Attributed to Thomas Chippendale, commode, mahogany, 176
[ترجمه گوگل]منسوب به توماس چیپندیل، کمد، ماهون، 176
[ترجمه ترگمان]به توماس Chippendale، کمد، چوب ماهون، ۱۷۶ ران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I brought this commode chair yesterday, but it ? ? s broken now.
[ترجمه گوگل]من دیروز این صندلی کمود را آوردم، اما این؟ ? الان شکسته
[ترجمه ترگمان]من دیروز این صندلی رو با خودم آوردم، ولی این؟ حالا شکسته؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fans suck waste into the commode.
[ترجمه گوگل]فن ها زباله ها را به داخل کمود می مکند
[ترجمه ترگمان]طرفداران گند زدن توی کمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The commode, bathroom, place that combs the water assemble collect such as the stage is like the word of too dirty chaos, shade gas is very heavy, can let amative carry become poor.
[ترجمه گوگل]کمد، حمام، محل است که شانه جمع آوری آب جمع آوری مانند صحنه است مانند کلمه هرج و مرج بیش از حد کثیف، گاز سایه بسیار سنگین است، می تواند اجازه دهد حمل آماتور ضعیف شود
[ترجمه ترگمان]کمد، حمام، جایی که جمع جمع کردن آب را شانه جمع می کند، مثل این است که کلمه از هرج و مرج بسیار کثیف، گاز سایه بسیار سنگین است و می تواند اجازه دهد که amative فقیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both the commode and the cat will be sparkling clean.
[ترجمه گوگل]هم کمود و هم گربه درخشان خواهند بود
[ترجمه ترگمان]هر دو کمد و گربه تمیز و درخشان خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Housewife or young white-collar always can disrelish the commode of toilet to be used not quite, feminine chest wants enough and capacious, feminine commode also should have enough large size.
[ترجمه گوگل]زن خانه دار یا یقه سفید جوان همیشه می تواند از کمود توالت استفاده کند نه کاملاً، سینه زنانه به اندازه کافی و جادار می خواهد، کمد زنانه نیز باید اندازه کافی بزرگ داشته باشد
[ترجمه ترگمان]Housewife یا یقه جوان همیشه می تواند کمد توالت را تمیز کند تا به طور کامل مورد استفاده قرار نگیرد، سینه زنانه به اندازه کافی بالا و جا دار است، و کمد زنانه نیز باید اندازه کافی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Assist client to use bathroom, bedpan, or commode.
[ترجمه گوگل]به مشتری کمک کنید تا از حمام، روتختی یا کمد استفاده کند
[ترجمه ترگمان]کمک به مشتری برای استفاده از دستشویی، bedpan، یا کمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Eline caught Joe around the waist and half-lifted, half-pulled him into place on the commode.
[ترجمه گوگل]الین جو را دور کمر گرفت و نیمه بلند کرد و او را تا نیمه در جای خود روی کمد کشید
[ترجمه ترگمان]او جو را دور کمر و نیمه بالا گرفت و او را از کمد بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tuppe examined a row of spittoons and an elephant's foot commode.
[ترجمه گوگل]توپه یک ردیف تف و کمد پای فیل را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان]Tuppe یک ردیف of و یک کمد پای فیل را بررسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Haunted: you feel you have dumped it and there's trace on the bumf, but nothing can be seen in the commode.
[ترجمه گوگل]خالی از سکنه: احساس می‌کنید آن را رها کرده‌اید و اثری روی باف وجود دارد، اما چیزی در کمد دیده نمی‌شود
[ترجمه ترگمان]احساس می کنید که آن را ترک کردید و ردی از the وجود دارد، اما هیچ چیز در کمد دیده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. France's Louis XI hid his toilet behind curtains and used herbs to keep his bathroom scented; England's Elizabeth I covered her commode in crimson velvet bound with lace.
[ترجمه گوگل]لویی یازدهم فرانسوی توالت خود را پشت پرده پنهان کرد و از گیاهان برای خوشبو نگه داشتن حمام خود استفاده کرد الیزابت اول بریتانیایی کمد خود را با مخمل سرمه ای که با توری بسته شده بود پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]لویی ۱۱ s خود را پنهان کرده بود و از گیاهان دارویی استفاده می کرد تا عطر حمام خود را معطر نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمد (اسم)
commode, dresser

گنجه کشودار (اسم)
commode

رختدان (اسم)
commode

رختان (اسم)
commode

چارپایه زیر مستراح دستی (اسم)
commode

انگلیسی به انگلیسی

• chest, cabinet; toilet
a commode is a movable piece of furniture shaped like a chair or a stool, which contains a large pot. it is used as a toilet, especially by people who are ill.

پیشنهاد کاربران

۱ ) اولین معنی اش میشه توالت فرنگی سیار از اینایی که پلاستیکی ان معمولن
۲ ) دومیش که تلفظش هم تقریبن شبیه ' کمد' هست به این کمد های قدیمی که کشو داره و روشون میشه دکوری و گلدون گذاشت میگن
۳ ) لغت جایگزین توالت هست که اگه خواستین توالت رو نگید و مودب تر باشید از این کلمه میشه استفاده کرد

بپرس