committeeman

/kəˈmɪtimən//kəˈmɪtimən/

عضو کمیته (یا کمیسیون یا هیئت)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: committeemen
(1) تعریف: a male member of a committee.

(2) تعریف: a male political party leader of a ward or precinct.

جمله های نمونه

1. Alderman Keane nominated him and eighteen other committeemen made lengthy speeches seconding the nomination.
[ترجمه گوگل]الدرمن کین او را نامزد کرد و هجده عضو کمیته دیگر سخنرانی های طولانی در مورد نامزدی انجام دادند
[ترجمه ترگمان]Alderman کین او و هیجده committeemen دیگر را نامزد انتخابات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Out in the neighborhoods his precinct captains are reporting to the ward committeemen, and they in turn are reporting to him.
[ترجمه گوگل]در محله‌ها، کاپیتان‌های حوزه او به کمیته‌های بخش گزارش می‌دهند و آنها نیز به نوبه خود به او گزارش می‌دهند
[ترجمه ترگمان]فرماندهان حوزه قضایی او به بخش ward گزارش می دهند و به نوبت به او گزارش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Chairman Ned Spence and committeeman Wilfred Lowes will be celebrating ten years service awards with beer at 50p a pint.
[ترجمه گوگل]رئیس ند اسپنس و ویلفرد لووز، عضو کمیته، جوایز ده ساله خدمات را با آبجو با قیمت 50 پینت جشن خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]\"ند اسپنس\" و \"ویلفرد ویلفرد Lowes\" ده سال خدمت با آبجو را در ۵۰ ساعت بعد از ظهر جشن خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. First he tried to oust Keenan as ward committeeman by running some one against him in the election for ward leadership.
[ترجمه گوگل]ابتدا سعی کرد کینان را به عنوان مسئول کمیته بخش، با شرکت در انتخابات برای رهبری بخش، در مقابل او برکنار کند
[ترجمه ترگمان]ابتدا سعی کرد که کینان را به عنوان رئیس اداره، از طریق اداره یک نفر علیه او در انتخابات ریاست بخش، اخراج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thereafter he continued to be an influential committee-man until he returned to Ireland as a parliamentary commissioner in June 164
[ترجمه گوگل]پس از آن، او همچنان یک کمیته با نفوذ بود تا اینکه در ژوئن 164 به عنوان کمیسر پارلمانی به ایرلند بازگشت
[ترجمه ترگمان]پس از آن او تا زمانی که به ایرلند بازگشت به عنوان کمیسر پارلمانی در ژوئن ۱۶۴ به ایرلند بازگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Committeeman of Identification Committee Chinese Society of Relics, Member of Chinese Society of Archeology.
[ترجمه گوگل]کمیته کمیته شناسایی انجمن آثار چینی، عضو انجمن باستان شناسی چین
[ترجمه ترگمان]committeeman عضو انجمن Identification انجمن چینی باستان شناسی، عضو انجمن باستان شناسی چین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. AcademyFine Arts, Committeeman of Academic Committee, CAFA.
[ترجمه گوگل]آکادمی هنرهای زیبا، مسئول کمیته کمیته علمی، CAFA
[ترجمه ترگمان]AcademyFine Arts، رئیس کمیته علمی، CAFA
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Committeeman of Academic Committee of the Palace Museum, Director of Chinese Society of Archeology, Vise President of Chinese Ancient Porcelain Research Association.
[ترجمه گوگل]کمیته کمیته آکادمیک موزه کاخ، مدیر انجمن باستان شناسی چین، معاون رئیس انجمن تحقیقات چینی باستانی چین
[ترجمه ترگمان]committeeman رئیس انجمن علمی موزه کاخ، رئیس انجمن باستان شناسی چینی Vise، رئیس انجمن تحقیقات چینی باستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Using VFP 0database software, we establish a committeeman management system. We introduce construction and application of the system.
[ترجمه گوگل]با استفاده از نرم افزار VFP 0database، سیستم مدیریت کمیته را ایجاد می کنیم ما ساخت و کاربرد سیستم را معرفی می کنیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از نرم افزار پایگاه داده VFP ۰، یک سیستم مدیریت committeeman ایجاد می نماییم ما ساختار و کاربرد سیستم را معرفی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Member of Association Of Chinese Writers, . Committeeman of The Poetry Committee Of Shannxi Province.
[ترجمه گوگل]عضو انجمن نویسندگان چینی، کمیته شعر استان شانشی
[ترجمه ترگمان]عضو انجمن نویسندگان چینی committeeman کمیته شعر در استان Shannxi
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The establishment of psychological committeeman system in China is the result of referring to the peer counselling model in western countries and areas such as Hong Kong and Tai Wan.
[ترجمه گوگل]استقرار سیستم کمیته روانشناختی در چین حاصل مراجعه به مدل مشاوره همتا در کشورهای غربی و مناطقی مانند هنگ کنگ و تای وان است
[ترجمه ترگمان]ایجاد سیستم روانشناسی روان شناختی در چین، نتیجه مراجعه به مدل مشاوره همتا در کشورهای غربی و مناطق مانند هنگ کنگ و تای Wan است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Deputy and committeeman ever proposed: carry out shareholding system reform on part of public universities, and largely absorb social fund.
[ترجمه گوگل]معاون و کمیته تا به حال پیشنهاد کرده اند: اصلاح سیستم سهامداری در بخشی از دانشگاه های دولتی انجام شود و تا حد زیادی سرمایه اجتماعی جذب شود
[ترجمه ترگمان]Deputy و committeeman تا به حال پیشنهاد داده اند: اصلاح سیستم سهام در بخشی از دانشگاه های دولتی و جذب سرمایه های اجتماعی به طور گسترده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the summer of 194 he began easing Babe Connelly out as committeeman of the Eleventh Ward.
[ترجمه گوگل]در تابستان 194، او شروع به تسکین بیب کانلی به عنوان مسئول کمیته بخش یازدهم کرد
[ترجمه ترگمان]در تابستان، او به عنوان committeeman وارد خیابان یازدهم وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The society decided ona lecture series and appointed a committeeman to determine the dates, etc.
[ترجمه گوگل]انجمن یک سری سخنرانی را تصمیم گرفت و یک کمیته را برای تعیین تاریخ و غیره تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]جامعه به یک سری سخنرانی پرداختند و یک committeeman برای تعیین تاریخ های معین و غیره تعیین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• man who is a member of a committee (group of persons appointed or elected to act upon some matter of business, board, council)

پیشنهاد کاربران

بپرس