خود را متعهد به انجام کاری کردن
Commit oneself to sth
خود را وقف چیزی کردن
تعهد دادن
انجام قول های داده شده که ضروری است
( commit yourself ( to sb ) / ( to ( doing ) sthذیرفتن ( ( انجام ) چیزی ) ، موافقت کردن ( با ( انجام ) چیزی ) ا - تصمصیم ( به رابطه با کسی ) گرفتن - تصمیم گرفتن، اظهار نظر کردن