commissioned

/kəˈmɪʃn̩//kəˈmɪʃn̩/

ماموریت دار، گماشته، بکارافتاده

جمله های نمونه

1. this painting was commissioned by queen victoria
این نقاشی را ملکه ی ویکتوریا سفارش داده بود.

2. The Ministry of Agriculture commissioned a study into low-input farming.
[ترجمه ...] وزارت زراعت تحقیقاتی را در مورد مزرعه کم درامد انجام داد
|
[ترجمه گوگل]وزارت کشاورزی یک مطالعه در مورد کشاورزی کم نهاده را سفارش داد
[ترجمه ترگمان]وزارت کشاورزی یک مطالعه در زمینه کشاورزی کم ورودی انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's commissioned an artist to paint her portrait/paint a portrait of her.
[ترجمه گوگل]او به یک هنرمند سفارش داده است که پرتره او را بکشد/پرتره ای از او بکشد
[ترجمه ترگمان]او یک هنرمند را مامور کرده است که پرتره خود را نقاشی کند و یک پرتره از او بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They commissioned an architect to design the new library.
[ترجمه گوگل]آنها یک معمار را مأمور طراحی کتابخانه جدید کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک معمار را مامور طراحی کتابخانه جدید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The newspaper commissioned a series of articles on the worst excesses of the fashion industry.
[ترجمه گوگل]این روزنامه مجموعه ای از مقالات را در مورد بدترین افراط در صنعت مد سفارش داد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه مجموعه ای از مقالات را در بدترین قسمت صنعت مد سفارش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The report was commissioned from scientists in five countries.
[ترجمه گوگل]این گزارش توسط دانشمندان پنج کشور تهیه شده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش از دانشمندان در پنج کشور تهیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was commissioned into the Royal Engineers.
[ترجمه گوگل]او به مهندسان سلطنتی مأمور شد
[ترجمه ترگمان]او به مهندسان سلطنتی سفارش داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's been commissioned to paint Jackson's portrait .
[ترجمه گوگل]او مأمور شده است که پرتره جکسون را بکشد
[ترجمه ترگمان]او قرار است پرتره جکسون را نقاشی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The report was commissioned by the Welsh Office.
[ترجمه گوگل]این گزارش به سفارش دفتر ولز تهیه شده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش توسط دولت ولز تهیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In 1942 the city commissioned war artist John Piper to paint its bombed cathedral.
[ترجمه گوگل]در سال 1942 شهر به هنرمند جنگی جان پایپر دستور داد تا کلیسای جامع بمباران شده خود را نقاشی کند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۴۲، شهر به هنرمند جنگ، جان پیپر، دستور داد تا کلیسای بمب گذاری شده خود را رنگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My father commissioned a real estate agent to sell our house.
[ترجمه گوگل]پدرم به یک مشاور املاک دستور داد تا خانه ما را بفروشد
[ترجمه ترگمان]پدرم یه دلال معاملات املاک رو مامور کرده که خونه ما رو بفروشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Macmillan commissioned her to illustrate a book by Spike Milligan.
[ترجمه گوگل]مک میلان به او سفارش کرد تا کتابی از اسپایک میلیگان را تصویرسازی کند
[ترجمه ترگمان]Macmillan به او ماموریت داد تا کتابی را توسط اسپایک milligan نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The city commissioned a monument to commemorate the battle.
[ترجمه گوگل]شهر بنای یادبودی را برای بزرگداشت این نبرد سفارش داد
[ترجمه ترگمان]شهر بنای یادبود جنگ را نصب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He has been commissioned to write a history of the town.
[ترجمه گوگل]او مأمور شده است تا تاریخ شهر را بنویسد
[ترجمه ترگمان]به او ماموریت داده شده است که تاریخ شهر را بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Both commissioned and non-commissioned officers attended.
[ترجمه گوگل]هم افسران مأمور و هم درجه دار حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]هر دو مامور مامور و غیر مامور در این مراسم شرکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• appointed, assigned, authorized, empowered

پیشنهاد کاربران

کارمزد.
حق کمسیون
در دستور کار قرار دادن
شما به طور رسمی ترتیبی می دهید که کسی برای شما کاری انجام دهد.
ماموریت دادن
در خواست دادن، سفارش دادن

بپرس