commisioner

تخصصی

[حسابداری] حق العمل کار

پیشنهاد کاربران

کلمه "commissioner" به معنی "کمیسر" یا "مامور عالی رتبه" است و معمولاً به شخصی اطلاق می شود که مسئول نظارت بر یک سازمان یا ارگان خاص است. در زمینه های مختلف، این کلمه می تواند به افراد با مسئولیت های مختلف اشاره داشته باشد. برای مثال، در دنیای ورزش، یک commissioner ممکن است مسئول اداره یک لیگ ورزشی باشد، یا در اداره دولتی، ممکن است به شخصی که در سطح بالا به مدیریت یا نظارت می پردازد اشاره داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

چند جمله با کلمه "commissioner" و ترجمه فارسی:
1. The commissioner of the police department held a press conference.
کمیسر اداره پلیس یک کنفرانس خبری برگزار کرد.
در اینجا "commissioner" به مسئول ارشد یک اداره پلیس اشاره دارد.
2. The commissioner of the football league made a statement about the new rules.
کمیسر لیگ فوتبال بیانیه ای در مورد قوانین جدید صادر کرد.
اینجا "commissioner" به فردی است که نظارت بر لیگ فوتبال را بر عهده دارد.
3. She was appointed as the commissioner for the city's public health department.
او به عنوان کمیسر دپارتمان بهداشت عمومی شهر منصوب شد.
"Commissioner" در این جمله به شخصی اشاره دارد که مسئول بهداشت عمومی است.
4. The commissioner decided to increase the budget for education.
کمیسر تصمیم گرفت که بودجه آموزش را افزایش دهد.
در اینجا، کمیسر به یک مقام دولتی اشاره دارد که مسئول تصمیم گیری های بودجه ای است.
5. The commissioner called for an investigation into the corruption allegations.
کمیسر خواستار تحقیقات در مورد اتهامات فساد شد.
این جمله نشان دهنده مسئولیت کمیسر در زمینه نظارت بر مسائل مهم است.
همنشینی های کلمه "commissioner":
Police commissioner ( کمیسر پلیس )
Sports commissioner ( کمیسر ورزشی )
City commissioner ( کمیسر شهری )
Commissioner of education ( کمیسر آموزش )
Commissioner for human rights ( کمیسر حقوق بشر )
Chatgpt

متصدی
رییس پلیس