1. I commiserate with my friend after he got fired due to his frequent slips in the business.
[ترجمه گوگل]من با دوستم پس از اخراج او به دلیل لغزش های مکرر در تجارت، همدردی می کنم
[ترجمه ترگمان]من بعد از آن که به خاطر slips مکرر در تجارت اخراج شد دلم به حال دوستم می سوزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I just wanted to commiserate with you.
[ترجمه گوگل]من فقط می خواستم با شما همدردی کنم
[ترجمه ترگمان] فقط می خواستم با تو دلسوزی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Some one went to commiserate with Harbury and Harbury went to lacerate Riley for announcing an appointment he had no intention of accepting.
[ترجمه گوگل]یک نفر رفت تا با هاربوری همدردی کند و هاربوری به خاطر اعلام قرار ملاقاتی که او قصد قبولی نداشت به سراغ رایلی رفت
[ترجمه ترگمان]یک نفر به دلسوزی برای ترحم نسبت به رایلی و Harbury رفت تا به او اطلاع بدهد که قصد ملاقات را ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Because you hardly have commiserate and flesh!
[ترجمه گوگل]چون به سختی رأفت و گوشت دارید!
[ترجمه ترگمان]! چون تو به سختی برام دلسوزی می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You'd better commiserate John on his recent misfortunes.
[ترجمه گوگل]بهتر است جان بابت بدبختی های اخیرش تسلیت بگویی
[ترجمه ترگمان]بهتر است بر این misfortunes اخیر جان دلسوزی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I commiserate with you on the loss of your mother.
[ترجمه گوگل]به خاطر از دست دادن مادرت با تو همدردی می کنم
[ترجمه ترگمان]من با تو در مورد از دست دادن مادرت دلسوزی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I hate the tribulation, I commiserate the sorrow brought by tribulation.
[ترجمه گوگل]من از مصیبت متنفرم، غم و اندوهی را که مصیبت به ارمغان می آورد تسلیم می شوم
[ترجمه ترگمان]من از این tribulation که از غم و اندوه ناشی از رنج و رنج است متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I commiserate with my friend after he failed his examination.
[ترجمه گوگل]من با دوستم بعد از اینکه امتحانش را رد کرد، ابراز همدردی می کنم
[ترجمه ترگمان] بعد از اینکه امتحان رو رد کرد به دوستم دلسوزی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The wounded fellow sufferers commiserate with each other.
[ترجمه گوگل]هموطنان مجروح با یکدیگر همدردی می کنند
[ترجمه ترگمان]The که مجروح شده بودند با هم دعوا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The programme was filmed in front of a live audience who had to clap, laugh and commiserate in all the appropriate places.
[ترجمه گوگل]این برنامه در مقابل تماشاچیان زنده فیلمبرداری شد که باید در همه جاهای مناسب دست بزنند، بخندند و دلسوزی کنند
[ترجمه ترگمان]این برنامه در جلوی جمعیتی زنده فیلمبرداری شده بود که مجبور بودند در همه جای مناسب دست بزنند، بخندند و commiserate کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. When Duval was arrested in London, high society queued to commiserate with him in his cell.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دووال در لندن دستگیر شد، جامعه بالا برای همدردی با او در سلولش صف کشیدند
[ترجمه ترگمان]زمانی که در لندن دستگیر شد، جامعه بالا در صف commiserate با او در سلول خود قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید