commie

/ˈkɑːmi//ˈkɑːmi/

معنی: کمونیست، مخفف کلمه کمونیست
معانی دیگر: (عامیانه - تداعی منفی) کمونیست، مخفف کلمه communist

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a communist (used disparagingly).

جمله های نمونه

1. But a commie, well, a commie was a traitor to his race.
[ترجمه گوگل]اما یک کمدی، خوب، یک کمدی خائن به نژاد خود بود
[ترجمه ترگمان]ولی یه جنده، خب، یه خائن، یه خائن به نژاد خودش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If you were liberal, they called you a commie.
[ترجمه گوگل]اگر لیبرال بودید به شما می گفتند کمیسی
[ترجمه ترگمان]، اگه تو آزادی بودی اونا تو رو \"commie\" صدا کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The whole thing was a Commie frame-up.
[ترجمه گوگل]همه چیز یک فریم آپ Commie بود
[ترجمه ترگمان]کل قضیه یه پاپوش درست و حسابی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So are you telling me you are a commie now?
[ترجمه گوگل]پس الان به من می گویید که یک کمسیون هستید؟
[ترجمه ترگمان]پس داری میگی که تو الان یه \"commie\" هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My grandpa a commie. My grandma pushes tea.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ من یک commie مادربزرگم چای را هل می دهد
[ترجمه ترگمان] پدر بزرگ من یه جنده ست مامان بزرگ چایی رو هل میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It didn’t matter that he couldn’t find a Commie to save his soul.
[ترجمه گوگل]مهم نبود که او نمی توانست کمیتی برای نجات روحش پیدا کند
[ترجمه ترگمان]مهم نبود که او نتواند روحش را نجات دهد تا روحش را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All Asian countries should BEWARE of greedy commie China, Do whatever it take to protect your own country.
[ترجمه گوگل]همه کشورهای آسیایی باید مراقب کمیسیون حریص چین باشند، هر کاری که لازم است برای محافظت از کشور خود انجام دهند
[ترجمه ترگمان]همه کشورهای آسیایی باید از حریص بودن چین اجتناب کنند و هر کاری که برای محافظت از کشور خود انجام دهند را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Arthur, he’s almost a Commie, one man blurted out.
[ترجمه گوگل]آرتور، او تقریباً یک کمسیون است، یک مرد به زبان آورد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها گفت: ارتور، او تقریبا یک Commie است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You hate your dad because he's a commie ?
[ترجمه گوگل]از پدرت بدت میاد چون یه کمدیه؟
[ترجمه ترگمان]از بابات بدت میاد چون احمقه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My grandpa is a commie. My grandma pushes tea.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ من یک کمدی است مادربزرگم چای را هل می دهد
[ترجمه ترگمان] پدر بزرگ من یه جنده اس مامان بزرگ چایی رو هل میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We should set up new commie image in new period from political theory and thought culture and so on.
[ترجمه گوگل]ما باید در دوره جدید از نظریه سیاسی و فرهنگ فکری و غیره تصویر کمسیونی جدیدی ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید تصویر commie جدیدی را در دوره جدید از نظریه سیاسی و فرهنگ اندیشه و غیره ایجاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "You commie homo-loving sons of guns," the sometimes truculent actor began, to laughter. "I did not expect this, and I wanted to be very clear that I do know how hard I make it to appreciate me often.
[ترجمه گوگل]این هنرپیشه گاه خشن با خنده شروع کرد: "شما پسران همنوع دوست اسلحه می کنید " "انتظار این را نداشتم، و می‌خواستم خیلی واضح بگویم که می‌دانم چقدر سخت می‌کشم که اغلب از من قدردانی کنم
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" من انتظار چنین چیزی را نداشتم، و می خواستم خیلی واضح باشم که می دانم چقدر سخت است که این کار را بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "You Commie, homo-loving sons of guns, " said Penn, who edged aside Brad Pitt and Mickey Rourke, among others, for the best actor Oscar, his second.
[ترجمه گوگل]پن، که برد پیت و میکی رورک را کنار زد، گفت: "شما کمی، پسران اسلحه همنوع دوست "
[ترجمه ترگمان]پن، که برد پیت و میکی - را در میان دیگران کنار زد، برای بهترین بازیگر اسکار، دومین برنده جایزه اسکار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That why we never trust any commie.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که ما هرگز به هیچ کمیسیونی اعتماد نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]به خاطر همینه که ما هیچوقت به هیچ کدومشون اعتماد نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمونیست (اسم)
red, commie

مخفف کلمه کمونیست (اسم)
commie

انگلیسی به انگلیسی

• communist (slang); a playing marble (the one that is not used as a shooter)
a commie is someone who believes in communism; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

بپرس