1. her courage caused the personal commendation of the prime minister
شجاعت او موجب تقدیر شخص نخست وزیر از او شد.
2. The young police sergent was given a commendation for bravery after he saved the children from the flood.
[ترجمه گوگل]گروهبان جوان پلیس پس از نجات بچه ها از سیل، به خاطر شجاعتش به او تقدیر شد
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه او بچه ها را از سیل نجات داد پلیس جوان به خاطر شجاعت مورد تمجید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The Company received a commendation from the Royal Society of Arts.
[ترجمه گوگل]این شرکت لوح تقدیری از انجمن سلطنتی هنر دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت مورد تمجید جامعه سلطنتی هنر قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Several of the firefighters received commendation for their bravery.
[ترجمه گوگل]چند تن از آتش نشانان به دلیل شجاعت خود مورد تقدیر قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]چندین تن از ماموران آتش نشانی برای شجاعت خود مورد تحسین قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her painting won a commendation from the teacher.
[ترجمه گوگل]نقاشی او برنده تقدیر از معلم شد
[ترجمه ترگمان]نقاشی او مورد تمجید معلم قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The film deserves the highest commendation.
[ترجمه گوگل]این فیلم شایسته بالاترین تقدیر است
[ترجمه ترگمان] فیلم حقشه که بالاترین افتخار رو بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Captain Dave Schilling presented Patrick with a commendation from the fire department.
[ترجمه گوگل]کاپیتان دیو شیلینگ به پاتریک لوح تقدیری از طرف آتش نشانی اهدا کرد
[ترجمه ترگمان]کاپیتان \"دیو Schilling\"، \"پاتریک Schilling\" رو از مرکز آتش نشانی به \"پاتریک\" معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He won a commendation for bravery.
[ترجمه گوگل]او موفق به دریافت لوح تقدیر از شجاعت شد
[ترجمه ترگمان] اون از شجاعت خوشش اومده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His companions read the commendation for a departing soul; he seemed relieved.
[ترجمه گوگل]اصحابش مداحی روح درگذشته را خواندند خیالش راحت شد
[ترجمه ترگمان]یاران او ستایش یک روح دور شده را می خواندند؛ به نظر می رسید که خیالش راحت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This qualification, normally with Commendation, is also acceptable for entry to the degree course.
[ترجمه گوگل]این مدرک معمولاً با Commendation برای ورود به دوره مدرک نیز قابل قبول است
[ترجمه ترگمان]این صلاحیت معمولا با Commendation نیز برای ورود به این درجه قابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Judith, from Dungannon, receives a certificate of commendation and a dictionary of sociology.
[ترجمه گوگل]جودیت، از دانگانون، گواهی تقدیر و فرهنگ لغت جامعه شناسی دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]ژودیت از Dungannon، یک گواهی تعریف و یک فرهنگ جامعه شناسی می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She already holds a commendation for her part in rescuing a rottweiler dog.
[ترجمه گوگل]او قبلاً برای نقش خود در نجات یک سگ روتوایلر تقدیر کرده است
[ترجمه ترگمان]او از همین حالا هم برای نجات دادن یک سگ rottweiler از او تعریف و تمجید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Mr. Hunt I withdraw the commendation that I gave the hon. Gentleman, but only because that is damaging his political career.
[ترجمه گوگل]آقای هانت تمجیدی را که به او دادم پس گرفتم آقا، اما فقط به این دلیل که به حرفه سیاسی او آسیب می رساند
[ترجمه ترگمان]آقای \"هانت\"، ازم تعریف کردن که به \"عزیزم\" دادم آقای محترم، اما فقط به این خاطر که حرفه سیاسی او را مختل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The government issued an order of commendation to them.
[ترجمه گوگل]دولت برای آنها حکم تقدیر صادر کرد
[ترجمه ترگمان]دولت دستوری برای آن ها صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The Nation establishes a system of commendation and reward for cleaner production.
[ترجمه گوگل]ملت یک سیستم ستایش و پاداش برای تولید تمیزتر ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]ملت یک سیستم ارزیابی و پاداش برای تولید تمیزتر ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید