commendably


بطورستوده یاپسندیده، چنانکه شایان ستایش باشد

انگلیسی به انگلیسی

• in a praiseworthy manner, laudably, worthily

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : commend
اسم ( noun ) : commendation
صفت ( adjective ) : commendable
قید ( adverb ) : commendably
in a way that is deserving of praise. به طریقی که شایسته ستایش و تحسین است.
"the book is commendably free of medical jargon""این کتاب از نظر پزشکی بسیار جالب است"
jargon
معنی: اصطلاحات مخصوص یک صنف، لهجه خاص، سخن دست و پا شکسته
...
[مشاهده متن کامل]

معانی دیگر: ( زبان حرفه ای یا محلی یا بیگانه که برای شنونده نامفهوم و عجیب و غریب می نماید ) زبان بیگانه، زبان فنی، زبان زرگری، سخن نامفهوم، زبان نامفهوم، ( زبان یا گویشی که از آمیختن چند زبان یا گویش باشد ) زبان آمیخته، جارگن،

بپرس