commendable

/kəˈmendəbl̩//kəˈmendəbl̩/

معنی: ستوده
معانی دیگر: ستودنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of commend.

- His willingness to volunteer is commendable, but we hope he understands the risks.
[ترجمه گوگل] تمایل او به داوطلب شدن ستودنی است، اما امیدواریم خطرات آن را درک کند
[ترجمه ترگمان] تمایل او به داوطلب شدن قابل ستایش است، اما ما امیدواریم که او خطرات را درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The government's action here is highly commendable.
[ترجمه گوگل]اقدام دولت در اینجا بسیار قابل ستایش است
[ترجمه ترگمان]اقدام دولت در اینجا بسیار قابل ستایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mr Sparrow has acted with commendable speed.
[ترجمه گوگل]آقای اسپارو با سرعتی قابل ستایش عمل کرده است
[ترجمه ترگمان]گنجشک Sparrow با سرعت قابل ستایش عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Your enthusiasm is highly commendable .
[ترجمه گوگل]شور و شوق شما بسیار ستودنی است
[ترجمه ترگمان]شور و شوق تو قابل تحسینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She showed commendable loyalty to the family firm.
[ترجمه گوگل]او وفاداری قابل تحسینی به شرکت خانوادگی نشان داد
[ترجمه ترگمان]اون وفاداری commendable رو به شرکت خانواده نشون می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Santa gave them a highly commendable seven out of ten rating.
[ترجمه گوگل]بابانوئل به آنها امتیاز بسیار ستودنی هفت از ده داد
[ترجمه ترگمان]سانتا برای آن ها هفت امتیاز از هر ده امتیاز به آن ها داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unfortunately, with a commendable shift to shredding appraisals after three or five years, such longitudinal data may be non-existent.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، با تغییر قابل ستایش به ارزیابی های خرد کردن پس از سه یا پنج سال، چنین داده های طولی ممکن است وجود نداشته باشند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه با یک تغییر ستودنی برای ارزیابی shredding پس از سه یا پنج سال چنین داده های طولی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Overall, thinking on children's needs, despite its commendable focus on specific categories, was incomplete.
[ترجمه گوگل]در مجموع، اندیشیدن به نیازهای کودکان، علیرغم تمرکز قابل ستایش آن بر مقوله های خاص، ناقص بود
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، فکر کردن به نیازهای کودکان، علی رغم تمرکز ستودنی آن بر دسته های خاص، ناقص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Such opinions have commendable moral tone but they are perhaps not a recipe for electoral success.
[ترجمه گوگل]چنین نظراتی دارای لحن اخلاقی ستودنی است، اما شاید دستورالعملی برای موفقیت در انتخابات نباشد
[ترجمه ترگمان]این نظرات یک لحن اخلاقی ستودنی دارند اما احتمالا دستورالعمل موفقیت انتخاباتی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With commendable dispatch, it was completed and presented to the legislature in March 1880.
[ترجمه گوگل]با ارسال ستودنی، تکمیل و در مارس 1880 به قوه مقننه ارائه شد
[ترجمه ترگمان]با ارسال ستودنی آن تکمیل شد و در مارس ۱۸۸۰ به مجلس قانونگذاری تقدیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Commendable to see such robust energy at work.
[ترجمه گوگل]دیدن چنین انرژی قوی در کار قابل ستایش است
[ترجمه ترگمان]commendable برای دیدن چنین انرژی قوی در محل کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With commendable promptitude, he caught Harrison by the collar and held him firmly, while Agnes and Dotty recovered their balance.
[ترجمه گوگل]با سرعت قابل تحسینی، او یقه هریسون را گرفت و محکم نگه داشت، در حالی که اگنس و داتی تعادل خود را بازیافتند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اگنس و داتی تعادل خود را بازیافته بودند، با سرعت commendable او را گرفت و محکم نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It clearly concentrates the information in a commendable format and fills a niche in the market.
[ترجمه گوگل]به وضوح اطلاعات را در قالبی قابل ستایش متمرکز می کند و جایگاهی را در بازار پر می کند
[ترجمه ترگمان]واضح است که این اطلاعات، اطلاعات را در یک فرمت ستودنی متمرکز کرده و جایگاهی در بازار را پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Commitment of experimental method is in itself entirely commendable.
[ترجمه گوگل]تعهد روش تجربی به خودی خود کاملاً قابل تقدیر است
[ترجمه ترگمان]تعهد روش تجربی کاملا ستودنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But Sue Grayson Ford has an impressive and commendable history and says she thrives on challenges.
[ترجمه گوگل]اما سو گریسون فورد سابقه ای چشمگیر و قابل ستایش دارد و می گوید که در چالش ها پیشرفت می کند
[ترجمه ترگمان]اما سو گریسون (فورد)یک تاریخ تحسین برانگیز و ستودنی دارد و می گوید که او بر سر چالش ها زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستوده (صفت)
admirable, praised, commendable, praiseworthy, laudable, celebrated, adorable, well-known, famous, famed, far-famed

انگلیسی به انگلیسی

• laudable, praiseworthy, admirable, deserving
commendable behaviour is admired and praised.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : commend
اسم ( noun ) : commendation
صفت ( adjective ) : commendable
قید ( adverb ) : commendably
قابل تحسین
مورد تأیید
deserving praise
تحسین کردن
ستودنی
قابل ستایش

بپرس