commemorate

/kəˈmeməˌret//kəˈmeməreɪt/

معنی: جشن گرفتن، نگاه داشتن، بیادگار نگاه داشتن
معانی دیگر: (با جشن گرفتن و غیره) خاطره ی کسی یا چیزی را گرامی داشتن، بزرگداشت بر پا کردن، یاد کسی (یا چیزی را) زنده نگاه داشتن، به یاد آوردن، یادبود گرفتن، مجلس یاداوری

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: commemorates, commemorating, commemorated
مشتقات: commemorator (n.)
(1) تعریف: to serve as a reminder of or memorial to.
مترادف: celebrate, memorialize
مشابه: honor, observe

- This museum commemorates the victims of the Holocaust.
[ترجمه گوگل] این موزه یادبود قربانیان هولوکاست است
[ترجمه ترگمان] این موزه یادبود قربانیان هولوکاست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to honor the memory of with some special token or ceremony.
مترادف: celebrate, memorialize
مشابه: honor, observe

- The U.S. Postal Service will issue a postage stamp that commemorates Mother Teresa's birthday.
[ترجمه گوگل] خدمات پستی ایالات متحده تمبر پستی را به مناسبت تولد مادر ترزا منتشر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] خدمات پستی ایالات متحده یک تمبر پستی را منتشر خواهد کرد که خاطره تولد مادر ترزا را زنده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a statue to commemorate those killed in the war
مجسمه ای به یادبود کشته شدگان جنگ

2. a monumental column to commemorate a naval victory
ستون یادبود در بزرگداشت پیروزی در جنگ دریایی

3. we are gathered here to commemorate his services
ما برای بزرگداشت خدمات او اینجا گرد آمده ایم.

4. Gathered all together in this church, we commemorate those who lost their lives in the great war.
[ترجمه گوگل]همه با هم در این کلیسا جمع شده‌ایم، یاد کسانی را که در جنگ بزرگ جان خود را از دست دادند، گرامی می‌داریم
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در این کلیسا، کسانی که زندگی خود را در جنگ بزرگ از دست داده اند، جشن می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some galleries commemorate donors by inscribing their names on the walls.
[ترجمه گوگل]برخی از گالری ها با درج نام اهداکنندگان بر روی دیوارها، یاد و خاطره اهداکنندگان را گرامی می دارند
[ترجمه ترگمان]برخی از گالری های اهدا کننده را با inscribing نام خود بر روی دیوارها به یاد می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The carpet was specially woven to commemorate the 000th anniversary of the cathedral's foundation.
[ترجمه گوگل]این فرش به‌ویژه برای بزرگداشت هزارمین سالگرد تأسیس کلیسای جامع بافته شد
[ترجمه ترگمان]این فرش به ویژه برای بزرگداشت هزارمین سالگرد تاسیس این کلیسا، بافته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We commemorate the founding of our nation with a public holiday.
[ترجمه گوگل]ما تأسیس ملت خود را با یک تعطیل رسمی گرامی می داریم
[ترجمه ترگمان]ما مراسم تاسیس کشور خود را با تعطیل عمومی جشن می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A series of movies will be shown to commemorate the 30th anniversary of his death.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از فیلم ها به مناسبت سی امین سالگرد درگذشت وی نمایش داده می شود
[ترجمه ترگمان]یک سری فیلم برای یادبود ۳۰ امین سالگرد مرگ او نمایش داده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A statue has been built to commemorate the 100th anniversary of the poet's birthday.
[ترجمه گوگل]مجسمه ای به مناسبت صدمین سالگرد تولد این شاعر ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]یک مجسمه برای یادبود صدمین سالگرد تولد شاعر ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The city commissioned a monument to commemorate the battle.
[ترجمه گوگل]شهر بنای یادبودی را برای بزرگداشت این نبرد سفارش داد
[ترجمه ترگمان]شهر بنای یادبود جنگ را نصب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Special Amnesty forget-me-not badges were worn to commemorate all the prisoners on whose behalf Amnest was founded.
[ترجمه گوگل]نشان‌های فراموش نشدنی ویژه عفو عمومی برای بزرگداشت تمام زندانیانی که عفو بین‌الملل از طرف آنها تأسیس شده بود، پوشیده شد
[ترجمه ترگمان]سازمان عفو بین الملل فراموش کرد که نشان های من برای یادبود همه زندانیانی که on تاسیس شده بود پوشیده نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Battle Abbey was founded by William to commemorate his victory and as a memorial to the fallen.
[ترجمه گوگل]ابی نبرد توسط ویلیام برای بزرگداشت پیروزی او و به عنوان یادبودی برای کشته شدگان تأسیس شد
[ترجمه ترگمان]ابی برای یادبود پیروزی و یادبود کشته شدگان توسط ویلیام بنیانگذاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She officially unveiled a carved plaque to commemorate the centenary last year of the death of poet Richard Watson.
[ترجمه گوگل]او رسما از یک لوح حکاکی شده برای بزرگداشت صدمین سال گذشته درگذشت شاعر ریچارد واتسون رونمایی کرد
[ترجمه ترگمان]او رسما از یک لوح حکاکی شده برای یادبود صدمین سالگرد مرگ شاعر ریچارد واتسون پرده برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To commemorate the event in more permanent fashion, the Old Stopfordians' Association presented one hundred guineas to buy an organ.
[ترجمه گوگل]برای بزرگداشت این رویداد به شکل دائمی تر، انجمن قدیمی استاپفوردیان صد گینه را برای خرید یک ارگ ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]انجمن کهن Stopfordians برای بزرگداشت این رویداد به شیوه ای more، یک صد گینی هدیه داد تا یک اندام بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جشن گرفتن (فعل)
celebrate, feast, fete, commemorate

نگاه داشتن (فعل)
stop, stay, tackle, hold, keep, guard, withhold, commemorate, refrain, retain, save, preserve

بیادگار نگاه داشتن (فعل)
commemorate

انگلیسی به انگلیسی

• memorialize, remember, pay tribute, honor the memory of (a person, event, etc.)
an object that commemorates a person or an event is intended to remind people of that person or event.
if you commemorate an event, you do something special to show that you remember it.

پیشنهاد کاربران

Commemorate= memorialize= celebrate
گرامی داشتن، بزرگداشت گرفتن، یاد و خاطره کسی یا چیزی را گرامی داشتن/زنده نگه داشتن، به مناسبت
A huge monument commemoratig ( memorializing=celebrating ) the war dead
مجسمه ی یادبود عظیمی به مناسبت کشته شدگان جنگ
:SYN
1 ) memorialize
2 ) ( notice or honor ( a day, occasion, or deed
✔️ if you commemorate an event, you do something special to show that you remember it
👈🏿 One of the most memorable experiences I had with a group of people was a hiking trip to a nearby mountain range. The group consisted of myself and a few friends who were all avid hikers and nature enthusiasts
...
[مشاهده متن کامل]

The hike took place in a beautiful mountain range, about an hour’s drive from our city. We started the hike early in the morning, and the trail led us through dense forests, rolling hills, and rocky outcrops. We stopped at various points along the way to take in the stunning views, catch our breath, and share snacks and water
The group was very supportive and encouraging, especially when some of us started to feel tired or unsure about completing the hike. We cheered each other on and shared stories and jokes to keep the mood light
When we finally reached the summit, we were all elated and proud of ourselves for having completed the challenging hike. We took plenty of photos to ⭐commemorate⭐ the achievement and savored the stunning views from the top

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : commemorate
✅️ اسم ( noun ) : commemoration
✅️ صفت ( adjective ) : commemorative
✅️ قید ( adverb ) : _
زنده نگهداشتن
یاد چیزی را زنده کردن
یادبود یا بزرگداشت
گرامی داشتن. Commomorate
گرامی داشت
برگزار کردن
یاد کردن

یادواره
بزرگداشت پاسداشت
بزرگداشت، یادبود
یادبود
بزرگداشت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس