• : تعریف: the commanding officer of a military post or of a military organization such as the U.S. Marine Corps. • مشابه: commander
جمله های نمونه
1. Gary Roughead, 4 was endorsed as commandant of midshipmen by Adm.
[ترجمه گوگل]گری راگد، 4 ساله، توسط ادم [ترجمه ترگمان]گری Roughead ۴، به عنوان فرمانده of توسط دریادار مایک مولن، تایید شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Such were the victories available to the Commandant in his skirmishes with his Political Officer.
[ترجمه گوگل]چنین پیروزی هایی بود که فرمانده در زد و خورد با افسر سیاسی خود بدست آورد [ترجمه ترگمان]این پیروزی های برای فرمانده در نزاع های او با افسر سیاسی او در دسترس بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. After their tour, Anderson and the camp commandant arranged for the white officials to meet some of the hard-core men.
[ترجمه گوگل]پس از گشت و گذار، اندرسون و فرمانده اردوگاه ترتیبی دادند که مقامات سفیدپوست با برخی از مردان سرسخت ملاقات کنند [ترجمه ترگمان]بعد از سفر، اندرسون و فرمانده اردوگاه برای مقامات سفید ترتیب دادند تا برخی از افراد سرسخت را ملاقات کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He had headed for Berka Satellite field, whose commandant had obviously taken the lesson of previous raids to heart.
[ترجمه صادق] او به پایگاه ماهواره ای ای فرستاده و مامور شده که فرمانده اش از حملات قبلی باتمام وجود درس گرفته بود
|
[ترجمه گوگل]او به سمت میدان ماهواره برکا حرکت کرده بود که مشخصاً فرمانده آن درس حملات قبلی را به دل گرفته بود [ترجمه ترگمان]او به سمت منطقه ماهواره ای Berka رفته بود که فرمانده او درس حمله های قبلی را به قلب گرفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. William Bogle, Commandant of Midshipmen, tells each class of plebes.
[ترجمه گوگل]ویلیام بوگل، فرمانده میانسفینهها، به هر طبقهای از مردم میگوید [ترجمه ترگمان]ویلیام بوگل \"، سرگرد\" midshipmen \"، به هر کلاس\" plebes \"میگه\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After that. . . commandant of West Point.
[ترجمه گوگل]بعد از آن فرمانده وست پوینت [ترجمه ترگمان]بعد از اون فرمانده \"وست پوینت\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Commandant von Steinholz surveyed the blue and white birthday cake Leonore carried in, candles burning brightly, in the darkened room.
[ترجمه صادق] فرمانده فون اشتاین هولز کیک تولد آبی و سفید رنگ را که لئونور به اتاق آورده بود را برانداز کرد و در آن آتاق نیمه تاریک شمعهای براق را روشن کرد
|
[ترجمه گوگل]فرمانده فون اشتاینهولز کیک تولد آبی و سفیدی را که لئونور به همراه داشت، در حالی که شمعها روشن میسوختند، در اتاق تاریک بررسی کرد [ترجمه ترگمان]سرگرد فون Steinholz کیک تولد سفید و سفید را که در آن به داخل اتاق کشیده شده بود برانداز کرد و شمع ها را روشن کرد و در اتاق تاریک روشن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. John insisted on seeing the commandant.
[ترجمه گوگل]جان اصرار داشت فرمانده را ببیند [ترجمه ترگمان]جان اصرار داشت که فرمانده را ببیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Marine Corps commandant, Gen.
[ترجمه گوگل]فرمانده سپاه تفنگداران دریایی، ژنرال [ترجمه ترگمان]فرمانده نیروهای دریایی، ژنرال [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He wrote to the fleet commander to the commandant of the Marine Corps.
[ترجمه گوگل]او به فرمانده ناوگان به فرمانده سپاه تفنگداران دریایی نامه نوشت [ترجمه ترگمان]او به فرمانده ناوگان نیروی دریایی بریتانیا نوشت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Commandant has nevertheless been compelled to look into the problem.
[ترجمه گوگل]با این وجود، فرمانده مجبور به بررسی این مشکل شده است [ترجمه ترگمان]با این حال سرگرد ناچار شده است به این مساله رسیدگی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The commandant and his wife live over there.
[ترجمه گوگل]فرمانده و همسرش آنجا زندگی می کنند [ترجمه ترگمان]فرمانده و همسرش اونجا زندگی میکنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Former Commandant of the Industrial College of the US Armed Forces.
[ترجمه گوگل]فرمانده سابق دانشکده صنعتی نیروهای مسلح ایالات متحده [ترجمه ترگمان]فرمانده سابق کالج صنعتی نیروهای مسلح آمریکا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The commandant issues a flat order.
[ترجمه گوگل]فرمانده دستور قطعی صادر می کند [ترجمه ترگمان]فرمانده یک دستور مسطح صادر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید