1. This comma is unnecessary, mark it out.
[ترجمه گوگل]این کاما غیر ضروری است، آن را علامت بزنید
[ترجمه ترگمان]این ویرگول لازم نیست نشون بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Not a comma was left out.
3. Stop quibbling about the use of the comma.
[ترجمه گوگل]بحث در مورد استفاده از کاما را متوقف کنید
[ترجمه ترگمان]به خاطر استفاده از این ویرگول \"رو پرت نکن\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You need to put in a comma here. Otherwise it is not clear in meaning.
[ترجمه گوگل]در اینجا باید یک کاما قرار دهید در غیر این صورت معنی آن مشخص نیست
[ترجمه ترگمان]شما باید این جا یک ویرگول put در غیر این صورت معنی خاصی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Leave a space after the comma.
[ترجمه گوگل]بعد از کاما یک فاصله بگذارید
[ترجمه ترگمان]یه فضا رو بعد از ویرگول \" ترک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. If a comma or a semi-colon is encountered further down the print list, the format reverts to decimal.
[ترجمه گوگل]اگر کاما یا نیم دونقطه در پایین لیست چاپی مشاهده شود، قالب به اعشار برمی گردد
[ترجمه ترگمان]اگر یک کاما یا یک - در فهرست چاپ بیشتر دیده شود، فرمت به دهدهی باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I also saw two comma butterflies.
9. They all agree that you should use a comma if the introductory word or words contain a verb.
[ترجمه گوگل]همه آنها موافقند که اگر کلمه یا کلمات مقدماتی دارای فعل باشد، باید از کاما استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]همه آن ها اتفاق نظر دارند که اگر کلمه مقدماتی یا کلمات شامل یک verb باشد، باید از یک کاما استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The 2 parameters should be separated by a comma or a hyphen.
[ترجمه گوگل]2 پارامتر باید با کاما یا خط فاصله از هم جدا شوند
[ترجمه ترگمان]دو پارامتر باید با یک کاما یا یک خط تیره جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A hyphen is an acceptable alternative to a comma.
[ترجمه گوگل]خط فاصله جایگزین قابل قبولی برای کاما است
[ترجمه ترگمان]خط تیره یک جایگزین قابل قبول برای یک کاما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Using subscript comma and subscript semicolon notation a standard space-time derivative is written whilst a covariant derivative is written.
[ترجمه گوگل]با استفاده از کاما زیرنویس و علامت نقطه ویرگول زیرنویس، یک مشتق استاندارد فضا-زمان نوشته می شود در حالی که یک مشتق کوواریانت نوشته می شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از ویرگول و semicolon subscript یک مشتق زمان - زمان استاندارد نوشته می شود در حالی که یک مشتق covariant نوشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Now there is no more loneliness comma.
[ترجمه گوگل]حالا دیگر از ویرگول تنهایی خبری نیست
[ترجمه ترگمان]حالا دیگه هیچ loneliness وجود نداره، ویرگول \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Specify comma, tab, semicolon, or another character.
[ترجمه گوگل]کاما، تب، نقطه ویرگول یا کاراکتر دیگری را مشخص کنید
[ترجمه ترگمان]ویرگول، تب، نقطه و ویرگول، یا یک کاراکتر دیگر را مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The compiler detected an ill-formed comma expression.
[ترجمه گوگل]کامپایلر یک عبارت کامای بد شکل را تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]compiler چهره یک ویرگول ill شکل داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید