coming back


معنی: برگشت، عودت

جمله های نمونه

1. The things we lose have a way of coming back to us in the end, if not always in the way we expect.
[ترجمه eiman] چیزهایی که ما از دست میدهیم به شکلی در پایان بر میگردند نه اما به شکلی که همیشه انتظار داریم
|
[ترجمه گوگل]چیزهایی که از دست می دهیم در نهایت راهی برای بازگشت به ما دارند، اگر نه همیشه آنطور که انتظار داریم
[ترجمه ترگمان]چیزهایی که ما از دست می دهیم راهی برای بازگشت به ما در پایان است، اگر نه همیشه در صورتی که انتظار داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I can't smooth these folds away; they keep coming back.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم این چین ها را صاف کنم آنها مدام برمی گردند
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم این چین های را صاف کنم، آن ها همچنان بر می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Those that have gone won't come back again. Those coming back are no longer perfect.
[ترجمه گوگل]آنهایی که رفته اند دیگر برنمی گردند کسانی که برمی گردند دیگر کامل نیستند
[ترجمه ترگمان]کسانی که از بین رفته اند دوباره بر نمی گردند اون ها دیگه عالی نیستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Padded shoulders are coming back, apparently.
[ترجمه گوگل]ظاهراً شانه‌های بالشتکی برمی‌گردند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که با درست کردن شانه ها، دوباره بر می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These things have a habit of coming back to haunt you.
[ترجمه گوگل]این چیزها عادت دارند به سراغ شما بیایند
[ترجمه ترگمان] این چیزا عادت به برگشتن تو رو دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When are you coming back to the stage?
[ترجمه گوگل]کی برمیگردی سر صحنه؟
[ترجمه ترگمان]کی به صحنه برمی گردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Henin gave a typically gritty performance, coming back from 4-0 down.
[ترجمه گوگل]هنین عملکرد معمولی سختی داشت و از 4-0 به عقب برگشت
[ترجمه ترگمان]انه عملکرد خوبی داشت، که از ۴ - ۰ پایین می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Long hair on men seems to be coming back into fashion.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد موهای بلند مردانه به مد باز می گردد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه موی بلند مردا داره برمیگرده به مد روز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dearest Maria, Aren't I terrible, not coming back like I promised?
[ترجمه گوگل]عزیزترین ماریا، آیا من وحشتناک نیستم، همانطور که قول داده بودم بر نمی گردم؟
[ترجمه ترگمان]ماریای عزیز، من خیلی وحشتناک نیستم، مگه نه که همونطور که قول داده بودم برگردم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. High heels are coming back into fashion .
[ترجمه گوگل]کفش های پاشنه بلند دوباره به مد می آیند
[ترجمه ترگمان]پاشنه بلند خیلی زود باز میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The color is coming back to your face.
[ترجمه گوگل]رنگ به صورت شما برمی گردد
[ترجمه ترگمان]رنگ به صورتت باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was a certain symmetry to coming back to New York, where I started my artistic life all those years ago.
[ترجمه گوگل]تقارن خاصی برای بازگشت به نیویورک وجود داشت، جایی که زندگی هنری ام را تمام آن سال ها پیش آغاز کردم
[ترجمه ترگمان]یک تقارن خاصی وجود داشت که به نیویورک بر می گشت، جایی که من زندگی artistic را سال ها پیش شروع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Look out - sir's coming back!
[ترجمه گوگل]مراقب باش - آقا برمیگرده!
[ترجمه ترگمان]- نگاه کنید - قربان، بر می گردم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 'She's not coming back?' 'I fear not. '
[ترجمه امید جهان:)] اون برنمیگرده؟گور باباش
|
[ترجمه گوگل]او برنمی گردد؟ من نمی ترسم '
[ترجمه ترگمان]اون بر نمیگرده؟ متاسفانه نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It's no good fooling yourself. He's not coming back.
[ترجمه گوگل]گول زدن خودت خوب نیست او بر نمی گردد
[ترجمه ترگمان]گول زدن خودت اصلا خوب نیست اون بر نمیگرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برگشت (اسم)
tergiversation, reprise, return, repercussion, backstroke, relapse, regression, regress, reflux, reversal, turnover, revert, coming back, recrudescence, regurgitation, retrogression, refluence, upturn

عودت (اسم)
return, regress, coming back, returning

انگلیسی به انگلیسی

• returning, turning back

پیشنهاد کاربران

دارم میام
درست ترجمه کرده
برگشتن
ک مصدر هست
برمی گردد

برگشتن
برگشتن

بپرس