comic strip

/ˈkɑːmɪkˈstrɪp//ˈkɒmɪkstrɪp/

معنی: کارتون
معانی دیگر: تصویرهای مضحک، مضحک قلمی (چاپی)، فیلم های نقاشی شده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a series of cartoons, esp. in a newspaper, that narrates a funny or adventurous story.

جمله های نمونه

1. Trudeau regularly lampoons the president in his comic strip.
[ترجمه گوگل]ترودو در کمیک استریپ خود مرتباً رئیس جمهور را لو می دهد
[ترجمه ترگمان]Trudeau به طور منظم به رئیس جمهور در نوار comic طعنه می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's known as Fat Albert after a comic strip character.
[ترجمه گوگل]پس از یک شخصیت کمیک استریپ به آلبرت چاق معروف است
[ترجمه ترگمان] به اسم \"آلبرت چاق\" بعد از یه شخصیت کارتونی شناخته میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The film is based on Posy Simmonds' comic strip, a reworking of Thomas Hardy's Far From The Madding Crowd.
[ترجمه گوگل]این فیلم بر اساس کمیک استریپ پوسی سیموندز ساخته شده است که بازسازی فیلم دور از دیوانه توماس هاردی است
[ترجمه ترگمان]این فیلم براساس نوار خنده دار posy دز، یعنی بازسازی توماس هاردی تا دور از The Crowd ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Look at the comic strip and write a short passage under the title A busy day.
[ترجمه گوگل]به کمیک استریپ نگاه کنید و یک قطعه کوتاه با عنوان A busy day بنویسید
[ترجمه ترگمان]به استریپ کلاب نگاه کن و یه راه کوتاه زیر عنوان روز پر مشغله بنویس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I bought a comic strip for her because she likes cartoon very much.
[ترجمه گوگل]من برایش کمیک استریپ خریدم چون کارتون را خیلی دوست دارد
[ترجمه ترگمان]من یه لباس کمیک برای اون خریدم چون اون کارتون خیلی دوست داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Another form of cartooning is the comic strip.
[ترجمه گوگل]شکل دیگر کارتون، کمیک استریپ است
[ترجمه ترگمان]یک نوع کارتونی دیگر، نوار کمدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pearls Before Swine is an American comic strip written and illustrated by Stephan Pastis, formerly a lawyer in San Francisco, California.
[ترجمه گوگل]مروارید قبل از خوکی یک کمیک استریپ آمریکایی است که توسط استفان پاسیس، وکیل سابق در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا نوشته و تصویر شده است
[ترجمه ترگمان]Pearls قبل از اینکه Swine یک نوار خنده دار آمریکایی باشد و توسط استفان Pastis که سابقا یک وکیل در سان فرانسیسکو، کالیفرنیا بود، نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By the way, sometimes they read comic strip in the newspaper after lunch.
[ترجمه گوگل]اتفاقاً گاهی بعد از ناهار در روزنامه کمیک استریپ می خواندند
[ترجمه ترگمان]راستی، بعضی وقت ها بعد از ناهار، کتاب های کمیک را در روزنامه می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I had tried a comic strip based on a bug Gnat.
[ترجمه گوگل]من یک کمیک استریپ را بر اساس یک باگ Gnat امتحان کرده بودم
[ترجمه ترگمان] من یه نوار مصور رو براساس یه حشره gnat امتحان کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You may know him as the talented creator of that incisive Tucson Weekly comic strip, Staggering Heights.
[ترجمه گوگل]ممکن است او را به‌عنوان خالق با استعداد کمیک استریپ هفتگی توسان، بلندی‌های سرسام‌آور، بشناسید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید او را به عنوان یک خالق با استعداد و با استعداد یک هفته نامه کمدی incisive یا Heights تلوتلوخوران، بشناسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A leaning toward chemistry and chemical engineering was no doubt kindled in some way by a Mickey Mouse comic strip.
[ترجمه گوگل]گرایش به شیمی و مهندسی شیمی بدون شک به نوعی توسط یک کمیک استریپ میکی موس ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]تردیدی نبود که به سمت مهندسی شیمی و شیمی دانی خم شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bristol calls it Red Baron after Snoopy's nemesis in the Peanuts comic strip.
[ترجمه گوگل]بریستول آن را بارون قرمز پس از دشمن اسنوپی در کمیک استریپ Peanuts می نامد
[ترجمه ترگمان]تو بریستول، پس از nemesis اسنوپی در زمین کمیک فروشی اسنوپی، بارون قرمز نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The only thing was that now, it was more like a comic strip.
[ترجمه گوگل]تنها چیز این بود که حالا بیشتر شبیه کمیک استریپ بود
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که بود این بود که بیشتر شبیه یک رقص خنده دار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unfortunately, I am no longer able to maintain the schedule demanded by a daily comic strip.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، من دیگر نمی توانم برنامه مورد نیاز یک کمیک استریپ روزانه را حفظ کنم
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، من دیگر نمی توانم برنامه ام را با یک نوار خنده دار روزانه حفظ کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کارتون (اسم)
comic strip

تخصصی

[سینما] داستان مصور

انگلیسی به انگلیسی

• series of cartoons, animated story which appears in sequels (in a newspaper)
a comic strip is a series of drawings that tell a story.

پیشنهاد کاربران

داستان فکاهی مصور
مثال:
Expanding the comic strips, the editor hoped that more people would buy his paper.
سردبیر امیدوار بود با افزایش دادن داستانهای فکاهی مصور، افراد بیشتری روزنامه او را بخرند.
داستان ترسیمی ( ترکیب واژگانی بکارگرفته شده از سوی جناب آقای بابک احمدی، در کتابشان، �از نشانه های تصویری تا متن� ) .
نقاشی های دنباله دار داستانی
comic strip ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: داستان مصور
تعریف: داستانی که به صورت نقاشی یا طراحی های پی درپی روایت می شود و گفت وگوهای شخصیت های آن در درون حبابک ارائه می شود
نقاشی های دنباله دار ، داستان مصور ، داستان پی نما
مجلات فکاهی
کارتون خنده دار
داستان نمایشی ( دنباله دار )
داستان تصویری ( دنباله دار )
داستان نقاشی شده ( دنباله دار )

بپرس