1. It took him some effort to leave the comfy confines of his armchair.
[ترجمه امیرمهدی صفدری] نیاز بود به مقداری تلاش داشت تا بتواند صندلی راحتش را ترک کند.
|
[ترجمه گوگل]کمی تلاش لازم بود تا از محدوده راحت صندلی راحتی خود خارج شود [ترجمه ترگمان]سعی کرد از شر راحت راحت راحت راحت راحت راحت شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I fitted them neatly, I was comfy.
[ترجمه گوگل]من آنها را مرتب نصب کردم، راحت بودم [ترجمه ترگمان]آن ها را تمیز کردم، راحت بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Grandpa likes to sit in the comfy chair beside the fire.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ دوست دارد روی صندلی راحتی کنار آتش بنشیند [ترجمه ترگمان]پدربزرگ دوست داره روی صندلی راحتی کنار آتش بنشیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The hotel itself has a terrace with comfy chairs for that obligatory cocktail.
[ترجمه گوگل]خود هتل دارای یک تراس با صندلی های راحت برای آن کوکتل اجباری است [ترجمه ترگمان]هتل خودش یک تراس با صندلی های راحتی برای آن کوکتل اجباری دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Patsy, 2 wearing a loose-fitting dress and comfy sandals, filled eight carriers when she unloaded her trolley.
[ترجمه گوگل]پتسی، 2 ساله که یک لباس گشاد و صندلهای راحت پوشیده بود، وقتی چرخ دستیاش را پیاده کرد، هشت کالسکه را پر کرد [ترجمه ترگمان]پتسی، دو تن لباس کهنه و کفش های راحتی پوشیده بود که وقتی چرخ دستی را خالی می کرد هشت تا carriers پر کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. For us, a comfy night in with excellent company was more than enough.
[ترجمه گوگل]برای ما یک شب راحت با یک شرکت عالی بیش از حد کافی بود [ترجمه ترگمان]برای ما، یک شب راحت با یک شرکت عالی بیشتر از حد کافی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There's also a table and comfy chairs.
[ترجمه گوگل]یک میز و صندلی های راحت نیز وجود دارد [ترجمه ترگمان]میز و صندلی های راحتی هم هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Loose-fitting shirts are comfy.
[ترجمه گوگل]پیراهن های گشاد راحت هستند [ترجمه ترگمان]لباسای تنگ هم راحت هستن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These old shoes are so comfy. I don't want to get rid of them.
[ترجمه گوگل]این کفش های قدیمی خیلی راحت هستند من نمی خواهم از شر آنها خلاص شوم [ترجمه ترگمان]این کفشای قدیمی خیلی راحتی من نمی خواهم از شر آن ها خلاص شوم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It was a comfy place to finish the first cigar of my life.
[ترجمه گوگل]این یک مکان راحت برای اتمام اولین سیگار زندگی من بود [ترجمه ترگمان]جای راحتی بود که اولین سیگار عمرم رو تموم کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Don't expect chatty presenters on a comfy settee just yet.
[ترجمه گوگل]هنوز انتظار نداشته باشید که مجریان پرحرفی در یک میز راحتی راحت باشند [ترجمه ترگمان]انتظار نداشته باش که روی نیمکت راحتی لم کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Inside were a comfy couch and easy chairs, a tall fabric houseplant in a corner, and a large high-definition television set atop a credenza.
[ترجمه گوگل]داخل یک کاناپه راحت و صندلی های راحتی، یک گیاه آپارتمانی بلند پارچه ای در گوشه ای، و یک تلویزیون بزرگ با کیفیت بالا در بالای یک کریدنزا قرار داشت [ترجمه ترگمان]در داخل آن مبل راحتی و صندلی های راحتی وجود داشت که در گوشه آن پارچه ای بلندی قرار داشت و یک صفحه تلویزیون با کیفیت بالا در بالای یک credenza قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Elastic waistband and drawstring tie offer a comfy, adjustable fit.
[ترجمه گوگل]کمربند الاستیک و بند کشی یک تناسب راحت و قابل تنظیم را ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]کمربند الاستیک و تساوی drawstring، شرایط راحت و قابل تنظیم را ارائه می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The beds deliciously comfy and there was always lots of hot water.
[ترجمه گوگل]تخت ها بسیار راحت بودند و همیشه آب گرم زیادی وجود داشت [ترجمه ترگمان]رختخواب ها خیلی راحت بود و همیشه آب گرم پر از آب بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• comfortable, cozy (slang) if something such as a chair is comfy, it is soft and comfortable; an informal word. if you are comfy, you feel comfortable and relaxed; an informal word.
پیشنهاد کاربران
adjective [also more comfy; most comfy] informal : physically comfortable ◀️ a big, comfy armchair ◀️ ?Is everybody comfy گرم و نرم و راحت و آسوده