comfortingly

جمله های نمونه

1. "It'll be all right, " she said comfortingly.
[ترجمه گوگل]او با آرامش گفت: همه چیز درست می شود
[ترجمه ترگمان]وی با comfortingly گفت: \" بسیار خوب خواهد بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He set his hand on my shoulder comfortingly.
[ترجمه گوگل]دستش را با آرامش روی شانه ام گذاشت
[ترجمه ترگمان]دستش را روی شانه ام گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She patted him comfortingly on the shoulder.
[ترجمه گوگل]به آرامی روی شانه او زد
[ترجمه ترگمان]دستی به شانه او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She squeezed his shoulder comfortingly and stepped away as Eddie reappeared with a cloth wrapped bundle.
[ترجمه گوگل]شانه او را به راحتی فشرد و از آنجا دور شد که ادی با یک بسته پارچه پیچیده شده دوباره ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]او شانه هایش را به آرامی فشرد و به محض اینکه ادی با بقچه پارچه ای بسته شد، از او دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. John placed his hand on my shoulder comfortingly.
[ترجمه گوگل]جان با آرامش دستش را روی شانه ام گذاشت
[ترجمه ترگمان]جان دستش را روی شانه ام گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Comfortingly, regulators who scrutinise the banks'risk - weighted capital say it is stronger than ever.
[ترجمه گوگل]با کمال آرامش، تنظیم‌کننده‌هایی که ریسک بانک‌ها را بررسی می‌کنند - سرمایه وزن‌دار می‌گویند که قوی‌تر از همیشه است
[ترجمه ترگمان]comfortingly، تنظیم کنندگان که در مورد سرمایه ریسک بانک ها تحقیق می کنند می گویند که این کشور از همیشه قوی تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "Everything's under control here," her mother said comfortingly. "You've nothing to worry about. "
[ترجمه گوگل]مادرش با آرامش گفت: اینجا همه چیز تحت کنترل است "تو چیزی برای نگرانی نداری "
[ترجمه ترگمان]مادرش با صدای comfortingly گفت: \" همه چیز تحت کنترل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One part of a strange world should be given a comfortingly familiar form.
[ترجمه گوگل]به بخشی از دنیای عجیب و غریب باید شکلی راحت و آشنا داد
[ترجمه ترگمان]یک قسمت از یک دنیای عجیب را باید به شکل comfortingly آشنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I definitely will work something out, I mean it, " he said comfortingly, still caressing her hand.
[ترجمه گوگل]من قطعاً چیزی را حل خواهم کرد، منظورم آن است
[ترجمه ترگمان]او در حالی که هنوز دستش را نوازش می کرد گفت: حتما یه کاری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• consolingly, encouragingly, hearteningly, reassuringly

پیشنهاد کاربران

بپرس