comestible

/kəˈmestəbl̩//kəˈmestəbl̩/

معنی: خوراکی، خوردنی، قابل خوردن
معانی دیگر: (نادر) خوراکی، خوراکی درجمع

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: suitable for eating; edible.
اسم ( noun )
• : تعریف: (usu. pl.) things suitable for food; foodstuffs.

جمله های نمونه

1. Ethyl lactate is one kind of comestible synthetic spicery . It is also one kind of good solvent.
[ترجمه گوگل]اتیل لاکتات یکی از انواع ادویه های مصنوعی خوراکی است همچنین یک نوع حلال خوب است
[ترجمه ترگمان]lactate Ethyl نیز نوعی از spicery مصنوعی است این یک نوع حلال خوب نیز هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A way of separating some comestible red pigment from the red turnip is studied by this paper.
[ترجمه گوگل]روشی برای جداسازی مقداری رنگدانه قرمز خوراکی از شلغم قرمز در این مقاله بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]راهی برای جدا کردن بعضی از pigment قرمز رنگ از شلغم قرمز توسط این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The application of frying in vacuum to comestible industry becomes more and more popular nowadays and has broad prospects because of its advantages.
[ترجمه گوگل]استفاده از سرخ کردن در خلاء در صنعت مواد خوراکی امروزه رواج بیشتری یافته و به دلیل مزایایی که دارد چشم انداز وسیعی دارد
[ترجمه ترگمان]استفاده از سرخ کردن در خلا به صنعت comestible امروزه بیشتر و محبوب تر خواهد شد و به دلیل مزایایی که دارد، دارای چشم انداز وسیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Deepen as what current system reforms commissariat, how does grain do industrial business to walk out of predicament without policy meal comestible ?
[ترجمه گوگل]با تعمیق سیستم فعلی اصلاحات کمیساریای، غلات چگونه تجارت صنعتی را انجام می دهند تا از مخمصه بیرون بیایند بدون اینکه غذای مشروب بخورند؟
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه سیستم فعلی ما چه چیزی را اصلاح می کند، چگونه گندم کار صنعتی را برای خارج شدن از مخمصه بدون صرف غذا انجام می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Preventing a terrorist or a disgruntled employee from contaminating milk, juice, produce, meat or any type of comestible is a daunting problem.
[ترجمه گوگل]جلوگیری از آلوده کردن شیر، آب میوه، محصولات، گوشت یا هر نوع مواد خوراکی توسط تروریست یا کارمند ناراضی، مشکلی دلهره آور است
[ترجمه ترگمان]پیش گیری از یک تروریست یا یک کارمند ناراضی از آلوده کردن شیر، آب میوه، تولید، گوشت و یا هر نوع of یک مشکل بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوراکی (اسم)
food, meal, chow, comestible

خوردنی (اسم)
food, comestible, esculent

قابل خوردن (صفت)
comestible

انگلیسی به انگلیسی

• food, things which can be eaten
edible

پیشنهاد کاربران

بپرس