1. a comely and quiet girl
دوشیزه ای ملیح و آرام
2. The very name of this comely and quite small village which is situated to the east of Kingston upon Hull attracts attention.
 [ترجمه گوگل]نام این دهکده زیبا و بسیار کوچک که در شرق کینگستون آپون هال قرار دارد جلب توجه می کند 
[ترجمه ترگمان]نام این دهکده زیبا و بسیار کوچک که در شرق of بر روی شهر هال قرار دارد توجه را به خود جلب می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Though not comely, she possessed a lively mind and exuded a kind of sparkling charm.
 [ترجمه گوگل]اگرچه زیبا نبود، اما ذهنی پر جنب و جوش داشت و نوعی جذابیت درخشان از خود بیرون می داد 
[ترجمه ترگمان]با این که خوشایند نبود، ذهن lively داشت و یک نوع افسون درخشان از او ساطع بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. A doctor and the comely Miss Montague were standing over him.
 [ترجمه گوگل]یک دکتر و خانم مونتاگ زیبا بالای سر او ایستاده بودند 
[ترجمه ترگمان]یک دکتر و میس بیکر خوش قیافه بالای سر او ایستاده بودند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. For Lexandro sported no scars whatever on his comely, olive-complexioned face - only a ruby ring through his slim right nostril.
 [ترجمه گوگل]زیرا لکساندرو هیچ جای زخمی روی صورت زیبا و زیتونی اش نداشت - فقط یک حلقه یاقوت از سوراخ باریک راست بینی اش 
[ترجمه ترگمان]برای Lexandro هیچ جای زخم روی صورت زیبایش باقی نمانده بود - صورت گندم گون و گندم گون او - تنها یک انگشتر یاقوتی در سوراخ راستش وجود داشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Or, in the case of the 50 most comely, in front of a Rubens.
 [ترجمه گوگل]یا در مورد 50 خوشکل، جلوی روبنس 
[ترجمه ترگمان]یا، در مورد ۵۰ most، در مقابل روبنس 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Judge in yourselves : is comely that a woman pray unto God uncovered?
 [ترجمه گوگل]خودتان قضاوت کنید: آیا زیباست که زنی بدون پوشش به درگاه خدا دعا کند؟ 
[ترجمه ترگمان]در خودتان قضاوت کنید: زنی است که به درگاه خدا دعا می کند؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Spring, after the noon, is harmonious and comely.
 [ترجمه گوگل]بهار، بعد از ظهر، هماهنگ و دلنشین است 
[ترجمه ترگمان]بهار، بعد از ظهر، زیبا و خوش سیما است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. The two maids were trim and comely.
 [ترجمه گوگل]دو خدمتکار آراسته و زیبا بودند 
[ترجمه ترگمان]دو خدمتکار پاکیزه و زیبا بودند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. His wife is a comely young woman.
11. Thy cheeks are comely with plaits of hair, Thy neck with strings of jewels.
 [ترجمه گوگل]گونه هایت با تارهای موی زیبا و گردنت با رشته های جواهر 
[ترجمه ترگمان]گونه های تو با انبوهی از زلف، گردن تو با یک پارچه جواهر زیبا 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. A fresh, comely woman pressed through the throng to get a peep at the gray - bearded man.
 [ترجمه گوگل]زنی سرحال و خوشتیپ در میان جمعیت فشار آورد تا به مرد ریشدار خاکستری نگاه کند 
[ترجمه ترگمان]زنی تازه و دوست داشتنی از میان جمعیت رد شد تا نگاهی به مرد ریشو - بیندازد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Such a fear also troubled the comely head of Mme. Chiang kai - shek.
 [ترجمه گوگل]چنین ترسی سر خوش اخلاق مامان را نیز آزار می داد چیانگ کای شک 
[ترجمه ترگمان]چنین ترسی، رئیس مقبول مادام چیانگ kai را به هم زد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. The comely young golf caddie who was also the third wife of Nasrudin tantalized the media all year.
 [ترجمه گوگل]کیدی جوان خوشتیپ گلف که همسر سوم نصرالدین نیز بود، در تمام سال رسانهها را به وجد میآورد 
[ترجمه ترگمان]The جوان خوش سیما که در تمام سال صاحب سومین همسر of بوده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. This comely coupe is as powerful as it is surefooted .
 [ترجمه گوگل]این کوپه زیبا به همان اندازه قدرتمند است که مطمئن است 
[ترجمه ترگمان]این کالسکه comely به اندازه کافی قوی است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید