come unstuck
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
وا دادن
کم آوردن
She came unstuck in the last part of the exam
او در آخرین بخش امتحان وا داد ( کم آورد )
It was in the third round of the championships that they came
در دور سوم مسابقات قهرمانی بود که آنها وا دادند ( کم آوردند )
کم آوردن
او در آخرین بخش امتحان وا داد ( کم آورد )
در دور سوم مسابقات قهرمانی بود که آنها وا دادند ( کم آوردند )
گیر کردن
موفق نبودن
شکست خوردن
She came unstuck in the last part of the exam
او در آخرین بخش امتحان گیر کرد ( نتوانست عبور کند/موفق نبود/شکست خورد )
موفق نبودن
شکست خوردن
او در آخرین بخش امتحان گیر کرد ( نتوانست عبور کند/موفق نبود/شکست خورد )
کاملا شکست خوردن_ شکست بدی خوردن