come together


1- دور هم جمع شدن، گرد آمدن 2- به هم رسیدن

جمله های نمونه

1. Things of a kind come together; people of a kind fall into the same group.
[ترجمه گوگل]چیزهای از نوعی با هم می آیند افراد از یک نوع در یک گروه قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]همه چیز با هم جور در می اید؛ مردمی که به شکل یک گروه می افتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And when we come together, combine the light that shines within. There is nothing we can't do, there is no battle we can't win.
[ترجمه گوگل]و وقتی با هم می آییم، نوری را که در درون می تابد ترکیب کنیم کاری نیست که نتوانیم انجام دهیم، جنگی نیست که نتوانیم پیروز شویم
[ترجمه ترگمان]و هنگامی که با هم می آییم، نوری را که در داخل می تابد با هم ترکیب می کنیم چیزی نیست که ما نمی توانیم انجام دهیم، هیچ نبردی وجود ندارد که ما بتوانیم برنده شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Conference called on all good men to come together to resist socialism.
[ترجمه گوگل]کنفرانس از همه مردان خوب خواست تا برای مقاومت در برابر سوسیالیسم گرد هم آیند
[ترجمه ترگمان]کنفرانس از همه مردان خوب خواست تا با هم متحد شوند تا در برابر سوسیالیسم مقاومت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Both sides have come together in a spirit of goodwill.
[ترجمه گوگل]هر دو طرف با روحیه حسن نیت دور هم جمع شده اند
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف با حسن نیت به هم می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The family must come together for the parents' silver wedding.
[ترجمه گوگل]خانواده باید برای عروسی نقره ای والدین دور هم جمع شوند
[ترجمه ترگمان]خانواده باید برای عروسی پدر و مادرش به هم بیایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All my troubles seem to come together.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد همه مشکلات من با هم جمع شده اند
[ترجمه ترگمان]انگار تمام مشکلات من به هم ریخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Three colleges have come together to create a new university.
[ترجمه گوگل]سه کالج برای ایجاد یک دانشگاه جدید گرد هم آمده اند
[ترجمه ترگمان]سه کالج برای ایجاد یک دانشگاه جدید گرد هم آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Companies will come together because of the sheer costs involved in globalising their businesses.
[ترجمه گوگل]شرکت‌ها به دلیل هزینه‌های هنگفتی که برای جهانی‌سازی کسب‌وکارشان به همراه دارد، گرد هم می‌آیند
[ترجمه ترگمان]شرکت ها به دلیل هزینه های محض درگیر در globalising کسب وکار خود به کنار هم خواهند آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The countries will come together next week to sign a new non-aggression treaty.
[ترجمه گوگل]این کشورها هفته آینده گرد هم می آیند تا معاهده عدم تجاوز جدیدی را امضا کنند
[ترجمه ترگمان]این کشورها هفته آینده با هم خواهند آمد تا معاهده عدم تعرض جدید را امضا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They would pause for breath, swear, and then come together again, their fists up, moving in.
[ترجمه گوگل]برای نفس کشیدن مکث می‌کردند، قسم می‌خوردند، و دوباره دور هم جمع می‌شدند، مشت‌هایشان را بالا می‌بردند و داخل می‌شدند
[ترجمه ترگمان]برای نفس کشیدن مکث می کنند، قسم می خورند، و بعد دوباره به هم می پیوندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Perhaps they would come together in a future incarnation - not the next, probably, but perhaps the one after.
[ترجمه گوگل]شاید آنها در تجسم آینده گرد هم بیایند - نه احتمالاً، بلکه شاید بعد از آن
[ترجمه ترگمان]شاید آن ها در تجسم آینده به هم خواهند آمد - نه بعدی، بلکه شاید هم یکی بعد از آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They were just movies that didn't come together - poorly executed, I guess.
[ترجمه گوگل]آن‌ها فقط فیلم‌هایی بودند که با هم ترکیب نشدند - حدس می‌زنم ضعیف اجرا شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط فیلم هایی بودند که با هم نبودن، حدس می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Elsewhere old rock is swallowed up where plates come together.
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر سنگ قدیمی در جایی که صفحات به هم می رسند بلعیده می شود
[ترجمه ترگمان]یک جای دیگر، یک تخته سنگ بزرگ در جایی که بشقاب ها را به هم وصل می کند، بلعیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The building blocks haven't come together to form a self-replicating chain like RNA.
[ترجمه گوگل]بلوک‌های سازنده برای تشکیل زنجیره‌ای مانند RNA کنار هم قرار نگرفته‌اند
[ترجمه ترگمان]بلوک های سازنده برای تشکیل یک زنجیره self مانند RNA به هم پیوسته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• assemble, gather together

پیشنهاد کاربران

جور شدن و موفق شدن در کنار هم
گرد هم آمدن
گرد آرودن
متحد شدن، دست به یکی کردن
همراه شدن
بهم پیوستن
دور هم جمع شدن
به سرانجام رسیدن
جور شدن
درست شدن
( عامیانه: ) راست و ریس شدن
در سریال فرندز it’s gonna come together یعنی همه چیز درست میشه
جور شدن
عامیانه جور شدن یک برنامه ای
هم آیند بودن
برخورد کردن

به هم رسیدن
the place where two rivers come together
Integrate ( یکپارچه شدن، حل شدن در یک مجموعه مانند جامعه، در آمیختن با )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس