1. All seeds only come to life once having been buried.
[ترجمه گوگل]همه دانه ها تنها یک بار پس از دفن زنده می شوند
[ترجمه ترگمان]فقط زمانی که دفن شده است تخم فقط به زندگی باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This college has come to life and advanced considerably under the direction of its very live wire Rector Mr Jocelyn Stevens.
[ترجمه گوگل]این کالج تحت مدیریت رئیس دانشگاه آن، آقای جوسلین استیونز، زنده شده و پیشرفت قابل توجهی داشته است
[ترجمه ترگمان]این کالج به زندگی بازگشته و به طور قابل توجهی تحت هدایت آقای Jocelyn استیونز، رئیس سیمی زندگی اش، پیشرفت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. About the life-matches that had been brewed here, come to life under this moon, and these rough-hewn walls.
[ترجمه گوگل]در مورد کبریت هایی که اینجا دم کرده بودند، زیر این ماه و این دیوارهای ناهموار جان می گیرند
[ترجمه ترگمان]در مورد the که در اینجا جا خورده بود، زیر این ماه زندگی کرده بود و این دیواره ای سنگی حکاکی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Soap opera had come to life within touching distance.
[ترجمه گوگل]سریال صابون در فاصله ی نزدیک جان گرفته بود
[ترجمه ترگمان]opera صابون در فاصله ای نزدیک به زندگی باز گشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I love to watch everything come to life spring.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم ببینم همه چیز بهار جان می گیرد
[ترجمه ترگمان]من عاشق تماشای همه چیز هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His partisans argued that, as he made history come to life, his factual errors were inconsequential.
[ترجمه گوگل]پارتیزان های او استدلال می کردند که وقتی او تاریخ را زنده کرد، اشتباهات واقعی او بی اهمیت بودند
[ترجمه ترگمان]طرفداران او استدلال می کردند که چون او تاریخ را به زندگی تبدیل می کند، خطاهای واقعی او بی اهمیت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Our soulmate is the one who makes life come to life.
[ترجمه گوگل]هم روح ما کسی است که زندگی را زنده می کند
[ترجمه ترگمان]soulmate ما کسی است که زندگی را به زندگی تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A young girl's childhood memories come to life as she thumbs through her family photograph album.
[ترجمه گوگل]خاطرات کودکی یک دختر جوان با بررسی آلبوم عکس های خانوادگی اش زنده می شود
[ترجمه ترگمان]خاطرات دوران کودکی یک دختر در حالی به پایان می رسد که او از آلبوم خانوادگی اش دست می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But as the door banged, she seemed to come to life again.
[ترجمه گوگل]اما با به صدا درآمدن در، به نظر می رسید که او دوباره زنده شده است
[ترجمه ترگمان]اما وقتی در به صدا درآمد، به نظر می رسید که دوباره به زندگی برگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Superstitious activities have come to life again recently.
[ترجمه گوگل]فعالیت های خرافی اخیراً دوباره جان گرفته اند
[ترجمه ترگمان]فعالیت های Superstitious اخیرا به زندگی بازگشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. All these flowers come to life when the rains come.
[ترجمه گوگل]همه این گل ها با آمدن باران زنده می شوند
[ترجمه ترگمان]وقتی باران ببارد، همه این گل ها به زندگی می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Adding some brillant lighting systems a boring booth come to life.
[ترجمه گوگل]با افزودن چند سیستم نورپردازی درخشان، یک غرفه خسته کننده جان می گیرد
[ترجمه ترگمان]افزودن بعضی از سیستم های نورپردازی brillant یک غرفه خسته کننده برای زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Desperate to come to life, the characters interrupt the rehearsal of another Pirandello play and demand that the director and cast stage their story.
[ترجمه گوگل]شخصیتها که ناامید از زنده شدن هستند، تمرین یک نمایشنامه دیگر پیراندلو را قطع میکنند و از کارگردان و بازیگران میخواهند داستانشان را به صحنه ببرند
[ترجمه ترگمان]شخصیت هایی که از آمدن به زندگی ناامید شده بودند، تمرین نمایش Pirandello دیگر را قطع می کنند و تقاضا می کنند که کارگردان و بازیگران داستان خود را به نمایش بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The dull party finally come to life when the band arrived.
[ترجمه گوگل]مهمانی کسل کننده بالاخره با ورود گروه زنده شد
[ترجمه ترگمان]وقتی ارکستر از راه رسید، جشن گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید