به وجود آمدن، هستی یافتن، پدیدار شدن
داستان نحوه ی شکل گیری جهان بسیار مسحور برانگیز است.
... [مشاهده متن کامل]
از نظر کیهانی, به طور غیر معمولی زود است که چنین سیاه چاله ی عظیمی از طریق فروپاشی و ادغام ستاره ها ایجاد شده باشد.
اتفاقات زیادی باید می افتاد تا منظومه ی شمسی ما ایجاد شود
معنیش می تونه به تدریج رخ دادن باشه، مثلا
local languages come to be used less and less
یعنی زبان های محلی به تدریج کمتر و کمتر مورد استفاده قرار می گیرند
یعنی زبان های محلی به تدریج کمتر و کمتر مورد استفاده قرار می گیرند
سر از جایی در آوردن
به وجود می آید، پدیدار می شود
فعل بعد از آن ( هرچه باشد ) به صورت حال ساده ترجمه میشود