come to a conclusion


معنی: خاتمه یافتن
معانی دیگر: به پایان رسیدن

جمله های نمونه

1. The debate did not come to a conclusion untilyesterday.
[ترجمه گوگل]بحث تا دیروز به نتیجه نرسید
[ترجمه ترگمان]این مناظره به نتیجه نرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion With so many unanswered questions, it is an unwise man who comes to a conclusion.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری با این همه سؤال بی پاسخ، این مرد نادان است که به نتیجه می رسد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری با بسیاری از سوالات بی پاسخ، این یک مرد غیرعاقلانه است که به یک نتیجه می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's always difficult to come to a conclusion about portable computers because people buy them for different reasons.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری در مورد رایانه های قابل حمل همیشه دشوار است زیرا مردم به دلایل مختلف آنها را خریداری می کنند
[ترجمه ترگمان]همیشه دشوار است که در مورد کامپیوترهای قابل حمل به این نتیجه برسیم که مردم به دلایل مختلف آن را می خرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Why did the civil jury come to a conclusion opposite to that of the criminal jury more than a year ago?
[ترجمه گوگل]چرا هیأت منصفه مدنی بیش از یک سال پیش به نتیجه ای مخالف با هیئت منصفه جنایی رسید؟
[ترجمه ترگمان]چرا هیات منصفه مدنی در مقابل دادگاه جنایی بیش از یک سال پیش به این نتیجه رسیده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has not yet come to a conclusion on that.
[ترجمه گوگل]او هنوز در این مورد به نتیجه ای نرسیده است
[ترجمه ترگمان]هنوز به نتیجه ای نرسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I believe that on the evidence before her she came to a conclusion which was well within her discretion.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که بر اساس شواهدی که پیش از او بود، او به نتیجه‌ای رسید که کاملاً در اختیار او بود
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که در مدارک پیش از او به این نتیجه رسیده بود که در نظر او خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I find it difficult to come to a conclusion.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری برایم سخت است
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن نتیجه گیری مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It could come to a conclusion that induced systemic resistance was one of biocontrol mechanisms combined with the control efficiencies of Bacillus subtilis B2to cucumber Fusarium wilt disease.
[ترجمه گوگل]می‌توان به این نتیجه رسید که مقاومت سیستمیک القایی یکی از مکانیسم‌های کنترل زیستی همراه با کارایی کنترل باسیلوس سوبتیلیس B2 به بیماری پژمردگی فوزاریوم خیار است
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند به نتیجه ای برسد که مقاومت سیستماتیک القا شده، یکی از مکانیسم های biocontrol همراه با راندمان کنترل of subtilis B۲to cucumber Fusarium Fusarium است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I should never able to come to a conclusion.
[ترجمه گوگل]من هرگز نباید به نتیجه ای برسم
[ترجمه ترگمان]من هرگز نباید به این نتیجه برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The third shooting competition has formally come to a conclusion.
[ترجمه گوگل]سومین مسابقه تیراندازی رسما به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]سومین مسابقه تیراندازی به طور رسمی به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Scientists are still unable to come to a conclusion as to the probable cause of earthquake.
[ترجمه گوگل]دانشمندان هنوز نمی توانند در مورد علت احتمالی زلزله به نتیجه ای برسند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان هنوز نتوانسته اند به نتیجه ای مانند علت احتمالی زلزله برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We come to a conclusion that'excessive competition' is a false proposition.
[ترجمه گوگل]ما به این نتیجه می رسیم که «رقابت بیش از حد» یک پیشنهاد نادرست است
[ترجمه ترگمان]ما به این نتیجه می رسیم که رقابت بیش از حد یک پیشنهاد غلط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The debate does not come to a conclusion until midnight.
[ترجمه گوگل]بحث تا نیمه شب به نتیجه نمی رسد
[ترجمه ترگمان]این بحث تا نیمه شب به نتیجه ای نرسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We come to a conclusion that it is economic and valid by the techniques of flame welding to repair the damaged bottom of coke chamber.
[ترجمه گوگل]ما به این نتیجه می رسیم که با استفاده از تکنیک های جوشکاری شعله تعمیر کف آسیب دیده محفظه کک اقتصادی و معتبر است
[ترجمه ترگمان]ما به این نتیجه می رسیم که با تکنیک های جوشکاری شعله برای تعمیر کف آسیب دیده اتاق کک، اقتصادی و معتبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاتمه یافتن (فعل)
end, be adjourned, come to a conclusion, be finished

انگلیسی به انگلیسی

• conclude, decide, determine

پیشنهاد کاربران

به نتیجه ای دست یافتن
به نتیجه رسیدن
به نتیجه رسیدن

بپرس