come out of the closet


(در مورد همجنس بازان) تمایل جنسی خود را آشکار کردن

جمله های نمونه

1. Homosexuals in public life are now coming out of the closet.
[ترجمه گوگل]همجنس گرایان در زندگی عمومی اکنون از گنجه بیرون می آیند
[ترجمه ترگمان]homosexuals در زندگی عمومی حالا از کمد بیرون می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Once people decide to come out of the closet, it is pretty easy to do here.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مردم تصمیم می گیرند از کمد بیرون بیایند، انجام آن در اینجا بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم تصمیم بگیرن که از کمد بیرون بیان خیلی کار راحتیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Just when you thought it was safe to come out of the closet.
[ترجمه گوگل]درست زمانی که فکر کردی بیرون آمدن از کمد بی خطر است
[ترجمه ترگمان]درست موقعی که فکر می کردی از کمد بیرون اومدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Coming out of the closet is more significant to white lesbians.
[ترجمه گوگل]بیرون آمدن از کمد برای لزبین های سفید پوست اهمیت بیشتری دارد
[ترجمه ترگمان]خارج شدن از کمد، برای همجنس باز خیلی مهم تره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I think it's time that you come out of the closet.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم وقت آن رسیده که از کمد بیرون بیایی
[ترجمه ترگمان]فکر کنم وقتشه که تو از کمد بیرون بیای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Could the guy just come out of the closet?
[ترجمه گوگل]آیا این پسر می تواند از کمد بیرون بیاید؟
[ترجمه ترگمان]ممکنه اون یارو از کمد بیاد بیرون؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But if you come out of the closet and admit, at least to yourself, that there is such a thing as good and bad design, then you can start to study good design in detail.
[ترجمه گوگل]اما اگر از کمد بیرون آمدید و حداقل به خودتان اعتراف کردید که چیزی به نام طراحی خوب و بد وجود دارد، می توانید شروع به مطالعه جزئیات طراحی خوب کنید
[ترجمه ترگمان]اما اگر از کمد بیرون بیایید و اقرار کنید که چیزی به عنوان یک طرح خوب و بد وجود دارد، پس شما می توانید شروع به مطالعه جزئیات خوب در جزئیات کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is also time for Islamabad to come out of the closet.
[ترجمه گوگل]وقت آن است که اسلام آباد هم از کمد بیرون بیاید
[ترجمه ترگمان]همچنین زمان آن رسیده است که اسلام آباد از کمد بیرون بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I suggest you come out of the closet.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد میکنم از کمد بیرون بیای
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد می کنم از کمد بیای بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It’s always scary to come out of the closet for the first time, despite what you may have seen on Bravo, but coming out as bisexual is essentially declaring that you don’t have a preference.
[ترجمه گوگل]همیشه بیرون آمدن از کمد برای اولین بار ترسناک است، علیرغم آنچه ممکن است در براوو دیده باشید، اما بیرون آمدن به عنوان دوجنسه اساساً اعلام می کند که ترجیحی ندارید
[ترجمه ترگمان]همیشه ترسناک است که برای اولین بار از کمد بیرون بیایید، با وجود آن چه ممکن است بر روی براوو مشاهده کرده باشید اما بیرون آمدن به عنوان دو جنسی اساسا اعلام می کند که شما اولویت ندارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. People with this position tend to either come out of the closet with a bang or remain there forever. You are unlikely to be in between.
[ترجمه گوگل]افرادی که این موقعیت را دارند یا با صدای بلند از کمد بیرون می آیند یا برای همیشه آنجا می مانند بعید است در این بین باشید
[ترجمه ترگمان]افراد با این موقعیت تمایل دارند که یا با یک انفجار از کمد بیرون بیایند و یا برای همیشه در آنجا بمانند احتمال این وجود دارد که تو بین آن ها باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The more they come out of the closet, the easier targets gay people become.
[ترجمه گوگل]هر چه بیشتر از کمد بیرون بیایند، همجنس گرایان هدف آسان تری می شوند
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر از کمد بیرون می آیند، هدف آسان تر مردم همجنس باز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "I think gay culture in Shanghai has gradually come out of the closet, thanks to the expat community in the city, " said a gay man surnamed Chen, who lives with his partner in Shanghai.
[ترجمه گوگل]یک مرد همجنس گرا به نام چن که با شریک زندگی خود در شانگهای زندگی می کند، گفت: "من فکر می کنم فرهنگ همجنس گرایان در شانگهای به لطف جامعه مهاجران در شهر به تدریج از گنجه خارج شده است "
[ترجمه ترگمان]یک مرد همجنس گرا به نام چن که همراه شریک زندگی خود در شانگهای زندگی می کند گفت: \" من فکر می کنم که فرهنگ همجنس گرا در شانگهای به خاطر جامعه مهاجر در شهر به تدریج از کمد بیرون آمد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Come out of the closet!
[ترجمه گوگل]از کمد بیا بیرون!
[ترجمه ترگمان]! از کمد بیا بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make known that one his homosexual

پیشنهاد کاربران

ترجمه ی تحت اللفظی این عبارت �برون آیی از پستو/گنجه� است اما در اصل اصطلاحی است در اشاره به خودافشایی افرادجامعه ی ال جی بی تی ( همجنسگرا، دوجنسگرا، ترنس ) درباره ی گرایش جنسی، گرایش عاطفی و هویت جنسی خود. معادل این اصطلاح در فارسی �آشکارسازی� است.
...
[مشاهده متن کامل]

*محترمانه و درستش این است که از به کاربردن کلماتی نظیر همجنس باز و مشابهش خودداری کنیم. همجنسگرایی یا دوجنسگرایی، مانند غیرهمجنسگرایی، یک گرایش جنسی به رسمیت شناخته شده از سوی انجمن های پزشکان و روان پزشکان در اغلب نقاط دنیاست، نه انحرافی که با این الفاظ تحقیرآمیز ازش یاد شود.

فاش کردن علایق پنهانی

بپرس