– به کسی ابراز علاقه کردن ( معمولاً به صورت عاشقانه یا جنسی )
– توی مهمونی واقعاً داشت مخمو می زد / داشت بهم نزدیک می شد.
... [مشاهده متن کامل]
– وارد جایی شدن
– توپ از بیرون وارد زمین شد.
– رسیدن به یه موضوع جدید در صحبت
– حالا می رسیم به نکته ی اصلی جلسه.
– روشن یا فعال شدن ( مثلاً چراغ، دستگاه )
– چراغ ها کاملاً روشن شدن.
پا دادن، نظر داشتن، عشوه آمدن
She tried to come on to me او به من نظر داشت
◼️come on to somebody
( informal )
to behave in a way that shows somebody that you want to have a sexual relationship with them
◼️come on to something
[no passive]
to start talking about a subject
E. g. I'd like to come on to that question later
◼️come on to something