۱. به دنبال ( کسی ) آمدن ۲. ( روی صحنه ) ظاهر شدن ۳. وارد زمین ( بازی ) شدن ۴. برخوردن به. اتفاقی دیدن ۵. شروع شدن ۶. از راه رسیدن ۷. پیشرفت کردن. بهتر شدن. رشد کردن ۸. به کار افتادن. راه افتادن ۹. ( پرونده ) به جریان افتادن ۱۰. یالا! بجنب! بجنبید!
سلام میشه در باره come on توضیح بدید معنی نمیخوام توضیح باشه
یک سوال come on و hurry up یک معنی دارن؟
چون come on میشه بیا دیگه و هری اپ هم میشه بدو دیگه
[عامیانه] دِ بیا!
سلام اساتید و دوستان بزرگوار خواهشا نظرات را کپی و بنام خود ثبت نکنید مثلا آقای اکبر اصغری معنی پیشنهادی بنده رو کپی و paste کردند.
خواهشا از نظرات و سواد شخصی خود مایه بگذارین
البته بنده از سال ۷۹ تا الان ۴۰۲ در حال تدریس و ترجمه هستم چند رشته تحصیلی در دانشگاه خواندم و ادعایی ندارم و خودم را شاگرد می دانم و همیشه دانش آموزم
... [مشاهده متن کامل] یالا، عجله کن، بجنب، تکونی بخور، بدو بابا، زود باش
Come on get off me
دست از سرم بردار
بی خیال/دست بردار
شروع به کار کردن، روشن شدن
The heater should come on again
گرمایش ( بخاری ) باید دوباره شروع به کار کنه.
اشانتیون
The bank is offering a free laptop as a come - on If you open an account with them
پیشنهاد جنسی
ایما و اشاره جنسی
بی خیال، سریع باش، بجنب، پدیدار شدن ، آغارکردن
بیخیال
اذیت نکن دیگه
ای بابا؛ تو روح تون؛ شوخی می کنی؟ ( بعضی وقت ها مثل are you kidding me استفاده میشه )
روی سن آمدن ( در تئاتر و . . . )
پیوستن به؛ وارد شده به
در جمله ی
�Everybody comming on the group allows him to spread out more of his fixed cost�
هر کسی که به گروه او می پیوندد، به او امکان می دهد تا هزینه های ثابت ـش را بیش تر سرشکن کند.
Come on به معنی عجله کردن
Come on =عجله کن ، روشن شدن
روشن شدن . . . When something electrical starts to work
یالا . بیخیال. بدو
عجله کن ، زود باش
بیخیال، عجله کن
۱. بیخیال
۲. یالّا! سریع باش!
شروع شدن ؛ بجنب , زود باش ؛ بیخیال
– I've set the oven to come on at ten
– The rain came on just before lunchtime
– Come on, we're going to be late if you don't hurry
– Oh come on, you made the same excuse last week
( زمان حال ساده ) بیخیال ، زود باش
بابا بیخیال
پخش شدن
یه چیز داره شروع میشه
در زبان عامیانه یعنی بیخیال ، زودباش ، عجله کن و در زبان رسمی یعنی ادامه بده، شروع کن ، جلو رفتن، پیشرفت کردن
حرکت کن
Come on! Means hurry up!
My death is coming
My death Just Come On
مرگ من بیا
مرگ من فقط زود بیا
( برنامه تلویزیونی ) پخش شدن، نشان داده شدن
بس کن. بیخیال. ولش کن
عجله کن ، بدو
بی خیال بابا
معانی گوناگونی داره اما 2 تا معنی مهم تر داره:
1_ بجنب، یالا، زود باشید ، عجله کنید ، بشتابید
2_ دست بردارید! ول کنید دیگه؛ و به طور کلی تمام معانی که ما وقتی ناراحتیم و میگیم: لا اله الا اله
✔️روشن شدن ( بخاری یا غیره ) ،
✔️شروع به کار کردن ( وسایل گازی و برقی و غیره )
The heating is set to come on at 5 p. m✔️پیشرفت کردن، جلو رفتن ( در کار ، اثر چیزی و غیره )
✔️پدیدار شدن، نمایان شدن، بروز کردن ( مثلاً اثر دارو یا ماده مخدر در بدن فرد )
... [مشاهده متن کامل]
. . .
A: Ok, I need you to go into the bag and take one of the pills
?B: Why
A: Because you'll know what to do. You'll take it and then you'll know
B: He's got a knife. Eddie, I can't think my way out of a knife
A: Just listen to me. It'll "come on" in 30 minutes and you'll think your way out. That's what it does
Limitless 2011🎥
The illness came on top of losing his job
اون مریضی سر قضیه از دست دادن شغلش بروز کرد
یک فعل مرکب یا phrasal verb به معنی بیا
Oh yeah!!!come baby!!!come on
خب اینجا یعنی. . . آه آره. . . زود باش عزیزم. . . زود باش. . . یا به عبارتی بجنبببببب!!!
موفق باشید🤤🤤🤤
بیخیال شو ، عجله کن ، زودباش
۱ ) برو بابا
۲ ) بابا تو دیگه کی هستی
ادامه بده
شروع شدن
عجله کن، زود بیا
شروع شدن یک برنامه ی رادیویی یا تلویزیونی
شروع به مبتلا گشتن به یک بیماری
شروع شدن باران
شوخی نکن
برو بابا، بیخیال، تند تر، سریع تر
بجنب !
Please do it
انجامش بده!
عجله کن ، زود باش
معنی اصطلاحی : بیخیال ، بیخیال شو
یالا بیا
یعنی:زودباش. . . عجله کن.
وقتی داری مشت میزنی به کسی بوکس. . . مربی میگه؛come on
کنایه ی جنسی کردن
سریع باش ، سریع تر، تند تر
بیا دیگه
روشن شدن یک وسیله الکترونیکی مثل چراغ
کوتاه بیا
پدیدار شدن
The street lights have come on
چراغ های خیابان پدیدار شده بودند
بی خیال بابا٫بسه دیگه٫ بیا٫زودباش
این اصتلاح معانی مختلفی دارد. ما ابتدا باید ببینیم کجا آورده میشود. برای مثال:بیا/یید - زودباش/شید - بیخیال - بس کن - آفرین برای زمانی که میخواهیم کسی را تشفیق کنیم برای انجام کاری - پیشرفت کردن - شروع شدن.
دست بردار
پاشو زود باش
1 - ( به کسی گفته شه ) عجله کن - زود باش
2 - کسی رو تشویق کنیم که کاری رو انجام بده
3 - عصبانی کردن کسی .
4 - ( به کسی گفته شه ) تو میدونی که آنچه آنها میگویند حقیقت نیست.
برگرد بیا
عجله کن
Come on معنی دیگش میشه
=
Show on
( اصطلاح ) : بیخیال. . .
بی خیال ( بستگی به زمان و مکان )
روشن شدن
مثال:
as soon as that light comes on, we must fasten our seat belts.
به محض اینکه آن چراغ روشن شد باید کمربندهایمان را ببندیم.
عجله کن، زود باش، سریع تر
بیا _ زود باش _ بیخیال
بدو بیا . زود باش
بیخیال ، زودباش
dast bardar
[حالت دستوری و امری]
زود باش ، شتاب کن ، عجله کن
بدو بیا
بی خیال
بس کن
بجنب - یالا - سریع باش - بی خیال - بیا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٧٦)