1. I hyperventilate when they come near me with the needle.
[ترجمه گوگل]وقتی با سوزن به من نزدیک می شوند، هیپرونتیلاسیون می کنم
[ترجمه ترگمان] وقتی با سوزن بهم نزدیک میشن احساس خفگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی با سوزن بهم نزدیک میشن احساس خفگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Strawberries must come near the top of the list.
[ترجمه گوگل]توت فرنگی باید نزدیک به بالای لیست باشد
[ترجمه ترگمان]Strawberries باید به بالای لیست برسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Strawberries باید به بالای لیست برسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Come near the fire and have a warm.
[ترجمه گوگل]نزدیک آتش بیا و گرم بخور
[ترجمه ترگمان]نزدیک آتش بیا و گرم بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نزدیک آتش بیا و گرم بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It's not sanitary to let flies come near food.
[ترجمه گوگل]این امری بهداشتی نیست که اجازه دهید مگس ها به غذا نزدیک شوند
[ترجمه ترگمان]این بهداشتی نیست که اجازه دهد مگس ها نزدیک به غذا باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این بهداشتی نیست که اجازه دهد مگس ها نزدیک به غذا باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. My wife would not come near me.
[ترجمه گوگل]همسرم به من نزدیک نمی شد
[ترجمه ترگمان]زنم نزدیک من نخواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زنم نزدیک من نخواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Don't come near me.
7. A stake in the business, which has come near to bankruptcy, is put up for sale.
[ترجمه گوگل]بخشی از این تجارت که نزدیک به ورشکستگی شده است، برای فروش گذاشته می شود
[ترجمه ترگمان]یکی از سهام این شرکت که به ورشکستگی نزدیک شده است، برای فروش گذاشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از سهام این شرکت که به ورشکستگی نزدیک شده است، برای فروش گذاشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. After that she stalked off and refused to come near me.
[ترجمه گوگل]بعد از آن او از راه افتاد و حاضر نشد به من نزدیک شود
[ترجمه ترگمان]بعد از آن زن از اتاق بیرون رفت و از اینکه به من نزدیک شود خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از آن زن از اتاق بیرون رفت و از اینکه به من نزدیک شود خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Every time you come near them you get a whiff of their cologne.
[ترجمه گوگل]هر بار که به آنها نزدیک می شوید بویی از ادکلن آنها به گوش می رسد
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که به آن ها نزدیک می شوی، رایحه of به مشام می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که به آن ها نزدیک می شوی، رایحه of به مشام می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Then the priest said, Let us come near to God.
[ترجمه گوگل]سپس کشیش گفت: بیایید به خدا نزدیک شویم
[ترجمه ترگمان]آنگاه کشیش گفت: به خدا نزدیک شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آنگاه کشیش گفت: به خدا نزدیک شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The morning wore on and I did not come near you.
[ترجمه گوگل]صبح گذشت و من به تو نزدیک نشدم
[ترجمه ترگمان]صبح روشن شد و من نزدیک شما نیامدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صبح روشن شد و من نزدیک شما نیامدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Marius's faltering fingers had come near letting the pistol fall.
[ترجمه گوگل]انگشتان لرزان ماریوس نزدیک شده بود که تپانچه بیفتد
[ترجمه ترگمان]انگشتان لرزان ماریوس نزدیک بود که تپانچه را رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انگشتان لرزان ماریوس نزدیک بود که تپانچه را رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Come near the fire and get warm.
[ترجمه گوگل]نزدیک آتش بیایید و گرم شوید
[ترجمه ترگمان]نزدیک آتش بیایید و گرم شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نزدیک آتش بیایید و گرم شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His third novel does not seem to come near his second.
[ترجمه گوگل]سومین رمان او به نظر نمی رسد به دومین رمانش نزدیک شود
[ترجمه ترگمان]رمان سوم او به نظر نمی رسد که نزدیک دومش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رمان سوم او به نظر نمی رسد که نزدیک دومش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. No one was allowed to come near him whose nose is small.
[ترجمه گوگل]هیچ کس اجازه نداشت به او نزدیک شود که دماغش کوچک است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس اجازه نداشت نزدیک او بیاید که بینی اش کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ کس اجازه نداشت نزدیک او بیاید که بینی اش کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید