come into operation

جمله های نمونه

1. The new law will come into operation by midnight tomorrow.
[ترجمه گوگل]قانون جدید تا نیمه شب فردا اجرایی می شود
[ترجمه ترگمان]قانون جدید تا فردا صبح وارد عمل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When does the plan come into operation?
[ترجمه گوگل]این طرح چه زمانی عملیاتی می شود؟
[ترجمه ترگمان]برنامه چه زمانی به عمل می آید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new rules come into operation from next week.
[ترجمه 2k] قوانین جدید از هفته آینده اجرا خواهند شد.
|
[ترجمه گوگل]قوانین جدید از هفته آینده اجرایی می شود
[ترجمه ترگمان]قوانین جدید از هفته آینده وارد عمل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When does the law come into operation?
[ترجمه گوگل]قانون از چه زمانی اجرایی می شود؟
[ترجمه ترگمان]قانون کی وارد عمل می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That system will now come into operation, and will be available for the defence of our country for many years.
[ترجمه گوگل]این سامانه اکنون وارد عمل خواهد شد و برای سالیان متمادی برای دفاع از کشورمان در دسترس خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این سیستم اکنون به بهره برداری خواهد رسید و چندین سال برای دفاع کشور ما در دسترس خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This second wave will come into operation on 1 April 199
[ترجمه گوگل]این موج دوم در 1 آوریل 199 به بهره برداری می رسد
[ترجمه ترگمان]این موج دوم در ۱ آوریل ۱۹۹ راس خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Section 20 will come into operation in the absence of express agreement or other clear evidence of the intention of the partners.
[ترجمه گوگل]بند 20 در صورت عدم توافق صریح یا سایر شواهد روشن از قصد شرکا قابل اجرا خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بخش ۲۰ در غیاب توافق بیان یا دیگر شواهد روشنی از قصد طرفین وارد عمل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the publicity machine had come into operation and nothing would stop it.
[ترجمه گوگل]اما دستگاه تبلیغات راه اندازی شده بود و هیچ چیز مانع آن نمی شد
[ترجمه ترگمان]اما دستگاه تبلیغات به عمل امده بود و هیچ چیز آن را متوقف نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The company policy changes will come into operation next month.
[ترجمه گوگل]تغییرات خط مشی شرکت از ماه آینده عملیاتی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]تغییرات سیاستی این شرکت در ماه آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When will the new rules and regulations come into operation?
[ترجمه گوگل]قوانین و مقررات جدید چه زمانی اجرایی می شود؟
[ترجمه ترگمان]قوانین و مقررات جدید در چه زمانی وارد عمل می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The FRC might review its staffing requirements after come into operation for a period of time.
[ترجمه گوگل]FRC ممکن است پس از شروع به کار برای مدتی، الزامات کارکنان خود را بررسی کند
[ترجمه ترگمان]شورای گزارش دهی مالی FRC ممکن است الزامات پرسنلی خود را پس از وارد شدن به یک دوره زمانی مورد بررسی قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The new system come into operation on June 1 st.
[ترجمه گوگل]سیستم جدید از اول ژوئن به بهره برداری می رسد
[ترجمه ترگمان]این سیستم جدید در ۱ ژوئن برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When does the new law come into operation?
[ترجمه گوگل]قانون جدید چه زمانی اجرایی می شود؟
[ترجمه ترگمان]قانون جدید کی وارد عمل می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The new regulation will come into operation on the 16 th this month.
[ترجمه گوگل]آیین نامه جدید از 16 این ماه اجرایی می شود
[ترجمه ترگمان]مقررات جدید در این ماه در ۱۶ ماه آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The new regulations will come into operation next Sunday.
[ترجمه گوگل]مقررات جدید از یکشنبه هفته آینده اجرایی خواهد شد
[ترجمه ترگمان]مقررات جدید روز یکشنبه آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• begin to be effective, commence activity, begin to work

پیشنهاد کاربران