come into a title

پیشنهاد کاربران

Come into a title ( idiom ) – meaning:
inheriting a title, such as a peerage or a noble title, due to the death of a relative. It indicates receiving something, in this case a title.
صاحب عنوان شدن؛ اسم و رسمی بهم زدن؛ اسم و رسم دار شدن؛ عنوانی را دریافت کردن؛ دارای لقب شدن؛ نامی شدن
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1 👇
She came into the title of Duchess when her father passed away.
او پس از فوت پدرش عنوان دوشس را دریافت کرد.
Example 2 👇
After a long legal battle, the family came into the title of Lord.
پس از یک نبرد حقوقی طولانی، خانواده عنوان لرد را به دست آوردند.
Example 3 👇
MRS Conway: Now I’m not going to have this. I’m the one who knows in this family. Now wait a minute. ( Closes her eyes, then half playfully, half seriously ) Yes. I see Robin dashing about, making lots of money and becoming very important and helping some of you others. And a very devoted young wife by his side. And Hazel, of course, being very grand. And her husband is tall and quite good - looking, nearly as good - looking as she thinks he is. I believe he comes into a title.
* Time and the Conways - J. B. Priestley ( p. 145, pdf version )
خانم کانوی: من کسی هستم که این خانواده را خوب می شناسد. حالا یک دقیقه صبر کنید. ( چشمانش را می بندد، سپس نیمی شوخی می کند، نیمی جدی ) بله. من رابین را می بینم که با عجله این طرف و آن طرف می رود، کلی پول درمی آورد و خیلی مهم می شود و به بعضی از شما کمک می کند. و یک همسر جوان بسیار فداکار در کنارش است. و البته هیزل، خیلی با ابهت است. و شوهرش قد بلند و خیلی خوش قیافه است، تقریباً به همان خوش قیافه ای که او فکر می کند. من معتقدم که او صاحب یک عنوان خواهد شد.
* متن انتخابی: از نمایشنامه # زمان و خانواده کانوی، # اثر جی بی پریستلی ( ص ۱۴۵، نسخه پی دی اف )

come into a title