come in for


به دست آوردن، واجد شرایط شدن

جمله های نمونه

1. The plans have already come in for fierce criticism in many quarters of the country.
[ترجمه گوگل]این طرح ها قبلاً با انتقاد شدید در بسیاری از مناطق کشور مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]این طرح ها برای انتقاد شدید در بسیاری از مناطق کشور به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Do you want to come in for a cup of tea?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید برای یک فنجان چای بیایید؟
[ترجمه ترگمان]می خو ای بیای تو یه فن جون چای بخوریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government's economic policies have come in for a lot of criticism.
[ترجمه گوگل]سیاست های اقتصادی دولت با انتقادات زیادی مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]سیاست های اقتصادی دولت برای بسیاری از انتقادات صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Will you come in for a while?
[ترجمه گوگل]آیا برای مدتی وارد می شوید؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه مدت بیای تو؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The government has come in for severe criticism from all sides.
[ترجمه گوگل]دولت از همه طرف مورد انتقاد شدید قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]دولت برای انتقاد شدید از همه طرفین وارد عمل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can you come in for the X-rays on Friday?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید برای عکسبرداری با اشعه ایکس در روز جمعه بیایید؟
[ترجمه ترگمان]می توانی جمعه با اشعه ایکس بیایی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The government has come in for fierce criticism over its handling of this affair.
[ترجمه گوگل]دولت با انتقاد شدید از نحوه رسیدگی به این ماجرا مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]دولت برای انتقاد شدید از رسیدگی به این موضوع وارد عمل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The move, reportedly the President's idea, has come in for a lot of criticism.
[ترجمه گوگل]این اقدام، که ظاهرا ایده رئیس جمهور است، با انتقادات زیادی مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]بنا بر گزارش ها، این حرکت باعث انتقادات زیادی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Government'seconomic policies have come in for much criticism in the newspapers.
[ترجمه گوگل]سیاست های اقتصادی دولت در روزنامه ها مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]سیاست های دولت seconomic برای بسیاری از روزنامه ها مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The director has come in for a lot of criticism over his handling of the affair.
[ترجمه گوگل]کارگردان با انتقادهای زیادی از نحوه مدیریت این ماجرا مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]مدیر مسئول بسیاری از انتقادات خود را نسبت به رسیدگی به این موضوع مورد انتقاد قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He will probably come in for a good sum of money when his uncle dies.
[ترجمه گوگل]احتمالاً وقتی عمویش بمیرد برای پول خوبی وارد می شود
[ترجمه ترگمان]شاید وقتی شوهر خاله اش بمیرد، پول خوبی برای پول خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I come in for me rosin and you're lying on the ground.
[ترجمه گوگل]من برای کلفونم وارد می شوم و تو روی زمین دراز کشیده ای
[ترجمه ترگمان]من come rosin و شما روی زمین دراز کشیده بودید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The touch judges come in for some even more serious verbals.
[ترجمه گوگل]داوران لمسی برای برخی از شفاهی حتی جدی تر وارد عمل می شوند
[ترجمه ترگمان]The که دست به دست هم می دهند، verbals جدی تر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's come in for a lot of criticism, most of it completely undeserved.
[ترجمه گوگل]او برای انتقادات زیادی وارد شده است که بیشتر آنها کاملاً ناشایست
[ترجمه ترگمان]او به خاطر انتقادات زیادی به اینجا آمده است، که اکثر آن ها به طور کامل تعصب نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• receive; be subject to, be the object of (e.g., "the actor came in for a lot of criticism")

پیشنهاد کاربران

این فعل یک کالوکیشن دارد
Come in for criticism
Come in for blame
سرزنش شدن
ملامت شنیدن
Come in for یعنی شدن
to come in for something – to receive ( criticism or blame ) – ( transitive
and inseparable )
Ex: Josh told Kayla she was coming in for a tough talk from her boss after
that comment. .
دریافت کردن
به دست آوردن [ارث، سود]
هدف قرار گرفتن [انتقاد، ملامت، ستایش. . . ]

بپرس