come in contact with
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
مواجه شدن، آشنا شدن، رودر رو شدن
During my travels, i came in contact with many different cultures
در طول سفرهام، با فرهنگ های بسیار گوناگونی مواجه شدم.
She suffered from depression and personal anguish until doctors encouraged her to find fulfillment by working with charitable organizations. It is believed that this is how she ended up coming in contact with the church of unitology
... [مشاهده متن کامل]
او از افسردگی و رنج شخصی رنج می برد تا زمانی که پزشکان او را تشویق کردند با کار کردن در سازمان های خیریه، به کامیابی و رضایت دست یابد. این گونه تصور می شود که همین امر سبب شد او با کلیسای یونیتولوژی آشنا شود.
تماس داشتن، برخورد کردن
The chemical should not come in contact with your skin.
این ماده ی شیمیایی نباید با پوست شما تماس پیدا کند.
در طول سفرهام، با فرهنگ های بسیار گوناگونی مواجه شدم.
... [مشاهده متن کامل]
او از افسردگی و رنج شخصی رنج می برد تا زمانی که پزشکان او را تشویق کردند با کار کردن در سازمان های خیریه، به کامیابی و رضایت دست یابد. این گونه تصور می شود که همین امر سبب شد او با کلیسای یونیتولوژی آشنا شود.
تماس داشتن، برخورد کردن
این ماده ی شیمیایی نباید با پوست شما تماس پیدا کند.