روشن شدن
It came home to him that he was never going to see Julie again
برای طرف روشن شد که دیگه قرار نیست جولی خانم رو ببینه
برای طرف روشن شد که دیگه قرار نیست جولی خانم رو ببینه
درک کردن کسی
درست نفهمیدن چیزی
اصطلاح/ چیزی یا موضوعی را به وضوح فهمیدن، ( به زبان عامیانه ) دو ریالی ( دوزاری ) کسی افتادن
... [مشاهده متن کامل]