come home to roost


دامنگیر (کسی) شدن، پیامد بد داشتن، نتیجه ی منفی دادن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: of an action or actions, to return or rebound against the doer; boomerang.

جمله های نمونه

1. Appeasement has come home to roost.
[ترجمه گوگل]مماشات به خانه آمده است
[ترجمه ترگمان]appeasement برای roost به خانه برگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After years of overspending, the chickens have come home to roost.
[ترجمه گوگل]جوجه ها پس از سال ها خرج کردن به خانه آمده اند تا جوجه کشی کنند
[ترجمه ترگمان]بعد از سال ها افراط در خرج کردن، مرغ ها به خانه باز می گردند تا لانه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their extravagant overspending has come home to roost.
[ترجمه گوگل]هزينه هاي بيش از حد آنها به خانه پاك شده است
[ترجمه ترگمان]افراط افراطی آن ها به خانه برمی گردد تا به لانه تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chickens had come home to roost.
[ترجمه گوگل]جوجه ها به خانه آمده بودند تا خروس کنند
[ترجمه ترگمان]جوجه ها به خانه بازگشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her selfishness will come home to roost someday.
[ترجمه گوگل]خودخواهی او روزی به خانه خواهد آمد تا پا به پا شود
[ترجمه ترگمان]خودخواهی او روزی به خانه باز خواهد گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Curses come home to roost n.
[ترجمه گوگل]نفرین به خانه می آیند تا roost n
[ترجمه ترگمان]رفتن به خونه ت - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Curses come home to roost.
[ترجمه گوگل]نفرین به خانه می آیند تا خفه شوند
[ترجمه ترگمان] به خونه ای که برای roost استفاده می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You should not have sold the car in that unsafe condition ; sooner or later your misdeeds will come home to roost.
[ترجمه گوگل]شما نباید ماشین را در آن شرایط ناامن می فروختید دیر یا زود بدرفتاری هایت به خانه برمی گردد
[ترجمه ترگمان]شما نباید ماشین را در این شرایط ناامن به فروش برسانید؛ دیر یا زود misdeeds به خانه خواهند آمد تا لانه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For years he avoided paying tax. But now his chickens have come home to roost and he's got a tax bill of £25000.
[ترجمه گوگل]سال ها از پرداخت مالیات اجتناب می کرد اما حالا جوجه هایش برای جوجه کشی به خانه آمده اند و او یک صورت حساب مالیاتی 25000 پوندی دارد
[ترجمه ترگمان]سال ها از پرداخت مالیات اجتناب می کرد اما در حال حاضر جوجه ها به خانه بازگشته اند و یک صورت حساب مالیاتی به ۲۵۰۰۰ پوند دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Politicians can fool some people some of the time, but in the end, the chickens will come home to roost.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران می توانند بعضی وقت ها بعضی ها را گول بزنند، اما در نهایت جوجه ها به خانه می آیند تا خروس کنند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران بعضی وقت ها می توانند بعضی از مردم را فریب دهند، اما در پایان، مرغ ها به خانه باز می گردند تا لانه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
برگشتن نتیجه ی اعمال / گریبان گیر شدن / تاوان دادن / روبه رو شدن با پیامدها
در زبان محاوره ای:
اومد سراغش، کاراش برگشت خورد تو صورتش، تاوانشو پس داد، گندش دراومد
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( اخلاقی – هشدارآمیز ) :**
اشاره به زمانی که پیامدهای منفیِ اعمال گذشته بالاخره ظاهر می شن و فرد مجبور می شه باهاشون روبه رو بشه
مثال: *Her past associations have come home to roost. *
روابط گذشته ش بالاخره گریبان گیرش شدن.
2. ** ( سیاسی / اجتماعی – افشاگرانه ) :**
اغلب در زمینه ی رسوایی ها، اشتباهات پنهان، یا تصمیمات نادرست استفاده می شه که بعداً آشکار می شن
مثال: *The scandal has come home to roost after the leaked emails. *
بعد از افشای ایمیل ها، رسوایی بالاخره برگشت خورد تو صورتش.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
backfire – catch up with – face consequences – reap what one sows – pay the price

معلوم شدن عواقب
بعد از مدتی نتیجه ی یک عمل نادرست دامن انجام دهنده اش رو هم میگیره.
مثلا
Their lack of financial planning, isnow coming home to roost.
تاثیر بد یا منفی گذاشتن