come home

/kʌm hoʊm//kʌm hoʊm/

به خانه یا کاشانه یا میهن خود بازگشتن

جمله های نمونه

1. Go for wool and come home shorn.
[ترجمه گوگل]برو دنبال پشم و پاره شده به خانه بیا
[ترجمه ترگمان]برو دنبال پشم و shorn
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I didn't expect to come home and find him gone.
[ترجمه گوگل]انتظار نداشتم به خانه بیایم و او را پیدا کنم که رفته است
[ترجمه ترگمان]انتظار نداشتم برگردم خانه و او را پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She felt uneasy when the children did not come home.
[ترجمه گوگل]وقتی بچه ها به خانه نمی آمدند احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه ها به خانه نمی آمدند احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Have the children come home yet?
[ترجمه گوگل]بچه ها هنوز به خانه آمده اند؟
[ترجمه ترگمان]بچه ها هنوز به خانه آمده اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He'd barely come home when he whaled into me for not writing to him.
[ترجمه گوگل]او به سختی به خانه آمده بود که به خاطر اینکه به او ننوشتم نهنگ به من حمله کرد
[ترجمه ترگمان]او به زور وارد خانه شده بود که او به من تنه زد که برایش نامه ننویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Greg used to come home loaded almost every night.
[ترجمه گوگل]گرگ تقریباً هر شب با بار به خانه می آمد
[ترجمه ترگمان]گرگ \"عادت داشت هر شب بار رو بار پر کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They must have come home early.
[ترجمه گوگل]حتما زود به خانه آمده اند
[ترجمه ترگمان]باید زود به خانه بازگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Jenny's father blew up when she didn't come home last night.
[ترجمه گوگل]پدر جنی دیشب وقتی به خانه نیامد منفجر شد
[ترجمه ترگمان]وقتی دیشب به خانه نیامد پدر جنی منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When Lily did not come home, her parents called the police to report her missing .
[ترجمه گوگل]وقتی لیلی به خانه نیامد، والدینش با پلیس تماس گرفتند تا او را گزارش کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی لی لی به خانه نیامد والدینش به پلیس زنگ زدند تا گزارش گم شدنش را بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We ran out of money and had to come home early.
[ترجمه گوگل]پولمان تمام شد و مجبور شدیم زودتر به خانه برگردیم
[ترجمه ترگمان]ما از پول فرار کردیم و مجبور شدیم زود به خانه بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You always come home late.
[ترجمه گوگل]شما همیشه دیر به خانه می آیید
[ترجمه ترگمان] همیشه دیر میای خونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mother's longing for her son to come home.
[ترجمه گوگل]آرزوی مادر برای بازگشت پسرش به خانه
[ترجمه ترگمان]مادر دلش می خواست پسرش به خانه بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I used to come home and act out the movie for the kids.
[ترجمه گوگل]من به خانه می آمدم و فیلم را برای بچه ها بازی می کردم
[ترجمه ترگمان]من به خانه می آمدم و برای بچه ها فیلم بازی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When he did not come home she pictured him lying dead on the roadside somewhere.
[ترجمه گوگل]وقتی به خانه نیامد، او را در حالی که در کنار جاده مرده دراز کشیده بود، تصویر کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی به خانه بازنگشته بود، او را در کنار جاده دید که در کنار جاده دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mind you come home before 10 o'clock.
[ترجمه گوگل]حواستون باشه قبل از ساعت 10 به خانه بیایید
[ترجمه ترگمان]مواظب باشید قبل از ساعت ۱۰ به خانه برگردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• return home; influence

پیشنهاد کاربران

Ali
شکل دوم bring sth home to sb که میشه کاملا متوجه شدن ، درک کردن
She brought the problem home to me
The problem came home to me
الان اینا یکی ان
Come home to somebody: کاملا فهمیدن
برگشتن به خانه یا رفتن به خانه
به ذات اصلی برگشتن

بپرس