come forth

جمله های نمونه

1. The sun came forth from behind the cloud.
[ترجمه گوگل]خورشید از پشت ابر بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]خورشید از پشت ابر بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I went to his talk with great interest, but to my disappointment, nothing very new came forth.
[ترجمه گوگل]من با علاقه زیاد به سخنرانی او رفتم، اما در کمال ناامیدی من، چیز خیلی جدیدی ظاهر نشد
[ترجمه ترگمان]با علاقه فوق العاده به حرف او رفتم، اما در مورد ناامیدی من، هیچ چیز جدیدی پیش نیامده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He struck the rock and water came forth.
[ترجمه گوگل]به سنگ زد و آب بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]به صخره برخورد کرد و آب از آن بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lono, who came forth from the waves, did not write.
[ترجمه گوگل]لونو که از امواج بیرون آمد، ننوشت
[ترجمه ترگمان]Lono که از امواج بیرون آمد، چیزی ننوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And while his memory searched wildly for a scripture, nothing came forth.
[ترجمه گوگل]و در حالی که حافظه او به شدت به دنبال کتاب مقدس می گشت، چیزی به دست نیامد
[ترجمه ترگمان]و در همان حال که حافظه اش به دنبال کتابی از کتاب مقدس می گشت، چیزی از آن بیرون نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A sweet spirit of holy song came forth in notes like that of a nightingale and it filled the whole building.
[ترجمه گوگل]روح شیرین آواز مقدس در نت هایی مانند بلبل بیرون آمد و تمام ساختمان را پر کرد
[ترجمه ترگمان]آهنگ دلنشین ترانه مقدس مانند یک بلبل از آن بیرون آمد و تمام ساختمان را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Arius differed from Origen in seeing the coming forth of the divine Word as a service to the inferior created order.
[ترجمه گوگل]آریوس با اوریژن تفاوت داشت که ظهور کلام الهی را خدمتی به نظم آفریده فرودست می دانست
[ترجمه ترگمان]Arius از اوریجن در دیدن ظهور کلام الهی به عنوان یک سرویس به مرتبه پایین تر متفاوت با اوریجن تفاوت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then would come forth a slow laugh. -You win, Brice, you win, he would say.
[ترجمه گوگل]سپس یک خنده آهسته بیرون می آمد می گفت -تو برنده میشی بریس تو برنده میشی
[ترجمه ترگمان]سپس یک خنده آهسته پیش می آمد تو بردی، \"Brice\"، تو بردی، اون میگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At the miracle of my birth, I came forth when my father summoned me.
[ترجمه گوگل]در معجزه تولدم وقتی پدرم مرا احضار کرد بیرون آمدم
[ترجمه ترگمان]در معجزه تولد من، وقتی پدرم مرا احضار کرد از خانه بیرون آمدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Come forth from slumbers of thy cold abstraction.
[ترجمه گوگل]از خواب انتزاع سردت بیرون بیا
[ترجمه ترگمان]از خواب cold خود بیرون بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They created an egg from which came forth the sun, who fashioned mankind and gave order to the world.
[ترجمه گوگل]آنها تخمی آفریدند که از آن خورشید بیرون آمد و بشر را شکل داد و به جهان نظم بخشید
[ترجمه ترگمان]ان ها یک تخم مرغ درست کردند که از خورشید بیرون آمد، که نوع بشر را طراحی کرد و به جهان فرمان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His voice had moved down the register until it came forth as a kind of feral growl.
[ترجمه گوگل]صدایش در رجیستری پایین آمده بود تا اینکه به صورت نوعی غرغر وحشیانه بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]صدایش آنقدر پایین رفته بود که انگار یک غرش وحشی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The spider can come forth and talk business upon its own terms.
[ترجمه گوگل]عنکبوت می تواند بیرون بیاید و با شرایط خودش صحبت کند
[ترجمه ترگمان]عنکبوت می تواند بیرون بیاید و درباره شرایط خودش صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Burst your sheath, my heart, and come forth!
[ترجمه گوگل]غلافت را بشکن، دل من، و بیا بیرون!
[ترجمه ترگمان]خفه شو، قلب من خفه شو و بیا جلو!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• leave a hiding place, come out from a hideout

پیشنهاد کاربران

احتمالا بسته به جمله، معنی بزرگ شدن و رشد کردن هم می دهد.
پدیدار/پیدا/نمایان/ظاهر شدن، سر برآوردن، بیرون آمدن، ظهور یافتن، ایجاد شدن، به وجود آمدن، طلوع کردن
پیش رفتن، جلو آمدن
پیش رفتن - جلو رفتن ( پیشقدم بودن در کاری )

بپرس