اول شدن
دوم شدن
مثال:
او در 200 متر اول شد.
اولویت اول را داشتن
مقدم بر همه چیز بودن، بیشترین اهمیت را داشتن
در اولویت بودن
مقام اول کسب کردن
to win a race or competition
در درجۀ اول اهمیت قرار داشتن
اولویت اول بودن، مهمترین اولویت بودن
مهم بودن ، مقدم بودن